�
�
سردبیر : دکتر مهدی مطهرنیا
کارشناس مجری : بابک نعمتی
کارشناسان برنامه : دکتر محمد رجایی، مرتضی حاجی، علی پورسلیمان و سید محمد مرد
موضوع برنامه : آموزش و پرورش و آینده پیش روی آن(قسمت دوم)
دریافت
�
�
سردبیر : دکتر مهدی مطهرنیا
کارشناس مجری : بابک نعمتی
کارشناسان برنامه : دکتر محمد رجایی، مرتضی حاجی، علی پورسلیمان و سید محمد مرد
موضوع برنامه : آموزش و پرورش و آینده پیش روی آن(قسمت دوم)
دریافت
http://sedayeomid.com/1393/11/27/1650/
» مشاهده ادامه مطلبسردبیر:دکتر مهدی مطهرنیا
» مشاهده ادامه مطلب
درخت معرفتشناختی راهبرد
یک بینش دیگر کسب شده از تحلیلهای ما را میتوان با استفاده از استعارهی کلاسیک درخت دانش ارایه کرد (شکل سه). ما مشاهده میکنیم که حوزههای قدیمیتر، بسیار دیرپاتر، تثبیت شده و آکادمیک همچون روانشناسی، سیاست و جامعهشناسی دارای منابع و ریشهی عمیقتر در درخت دانش هستند. از منظر تاریخی، تکامل دانش در دانشگاهها، هر چه حوزههای کسب و کار محورتر در این حوزههای بسیار قدیمیتر جریان داشته باشند، حوزههای تثبیت شدهتر یادگیری وجود دارند.
اقتصاد و آمار بسیار دیرپاتر از حوزههای حسابداری و بازاریابی هستند و به عنوان بخشی از ساقه و گسترش آن به عنوان بخش جداییناپذیر این درخت استعاری دانش نشان داده میشوند. حسابداری و بازاریابی مرتبطتر بوده و به عنوان حوزههای برگرفته از راهبردسازی ظاهر میشوند. تنها مورد استثنا «مهندسی» است که بیش از یک علم کاربردی جدا از جریان درخت دانش راهبرد و نه برگرفته از آن به نمایش درمیآید. با این حال از مهندسی به عنوان بخشی از درخت دانش برای راهبرد و هنگامی که در اصل نیاز به ماهیت کسب و کار وجود دارد، استفاده میشود.
ریشههای راهبرد شرقی
آنچه که در این بحث بدان پرداخته نشده و باقی مانده، آن است که حوزهی راهبرد خود منبع ایدههای شرکتها در فرمولبندی راهبرد است. در اینجا در شرق (از جمله ژاپن) مالک – کارآفرینان و مدیران ارشد گرایش به ایدههای برگرفته شده از ریشههای مختلف، حتا اگر نامریی نباشند، دانش دارند. این ریشهها در عمق تاریخ چین فرو میروند. گاهی اوقات به مسایل فرهنگی، اسطورهای و شاید حتا گذشتهی رازآلود باز میگردند. هنوز هم در غرب از چشمانداز آنچه را که به عنوان معرفتشناسی پنهان برای تفکر راهبردی میشناسیم، شناخت زیادی وجود ندارد: به شکل چهار نگاه کنید.
http://nematibabak.persianblog.ir/post/150/
» مشاهده ادامه مطلبتوانمندسازی مدیران
یکی از موضوعات اساسی که مدیران در روند تحول سازمانی با آن مواجه اند توانمندسازی کارکنان است (رابینز[1]، 2001). توانمندسازی یک استراتژی سازمانی است که مسئولیت بیشتری جهت تصمیم گیری به کارکنان اعطاء می کند و مشارکت آنان را در کنترل فرآیندهای سازمان افزایش می دهد (گاوین داراجو، دیلی [2]،2004: 72). در تعریف توانمندسازی، عواملی چون انگیزش درونی، ادراک و تعهد، ساختار شغل، انتقال قدرت یا اختیار و تسهیم منابع و اطلاعات به کار رفته است (رابینز، 2001). توانمندسازی رویکردی است که در آن، رهبر کارکنان اجرایی را به عنوان جزء اصلی اثربخشی سازمانی توانمند می کند (هانالد،[3] 1997: 202). برخی صاحبنظــران توانمند سازی کارکنان را مجموعه ای از سیستم ها، روش ها و اقداماتی می دانند که با توجه به هدف های سازمان، قابلیت و شایستگی افراد را در جهت بهبود و افزایش بهره وری، بالندگی و رشد و شکوفایی سازمان و نیروی انسانی توسعه می دهند، (پاتریک لاشینگر[4]، 2006: 13). در استراتژی مدیریت سازمانی اگر توانمندسازی کارکنان وجود نداشته باشد، سازمان محکوم به شکست است. بهبود مستمر تنها هنگامی مفهوم پیدا میکند که افراد اطلاعات لازم را در اختیار داشته باشند و مورد اعتماد قرار گیرند تا بتوانند از مهارت ها و توانائی های خود استفاده کنند. از دیدگاه ارگانیکی اگرچه توانمندسازی طرز تلقی و ادراک کارکنان درباره نقش خویش در شغل و سازمان است و این کاری نیست که مدیران باید برای کارکنان انجام دهند، اما مـــدیران می توانند بستر و فرصت های لازم برای توانمندتر شدن کارکنان را فراهم آورند (کانگرو کانونجو[5]،1998: 491).
» مشاهده ادامه مطلب
معرفتشناسی آیندهپژوهی: از پوزیتیویسم تا واقعگرایی انتقادی
اصطلاح ”معرفتشناسی“[1] ریشه در زبان یونانی دارد؛ یونانیان از این اصطلاح برای اشاره به دانش کاملاً قطعی[2] یا به تعبیر خود، معرفت[3]، استفاده میکردند و در مقابل، گمانِ صرف را دوکسا[4] مینامیدند. فصل حاضر، به طرح این پرسش میپردازد که آیندهپژوهان دانش خود را دربارة گذشته، حال و آینده بر پایة کدامین بنیانهای فلسفی استوار کردهاند؟ در این فصل، پس از بررسی دیدگاههایی که به طور گسترده مورد توجه قرار گرفتهاند، قواعدی کلی برای معرفتشناسی آیندهپژوهی پیشنهاد خواهم داد. معرفتشناسی آیندهپژوهی، در حقیقت، نظریهای معرفتی در باب دعاوی راستینِ مربوط به گذشته و حال، و به ویژه گزارههای صدقگونهای[5] است که آیندهپژوهان دربارة آینده مطرح میکنند.
آیا مجادلات اخیر در حوزة فلسفة علم که پرسشهایی جدی دربارة تلقی استاندارد ـ یا به تعبیر ما، دیدگاه مقبول[6] ـ مطرح ساختند، تأثیری بر آیندهپژوهی داشتهاند؟ آیندهپژوهان تنها به واقعیتهای گذشته و حال نمیپردازند بلکه گزارههایی نیز دربارة آینده ـ ای که وجود ندارد و هیچ شاهدی از آن در دست نیست ـ مطرح میسازند؛ حال با توجه به این مسئله، آیا لازم است در فلسفههای علم رایج یا در مفروضات علمی پایه، اصلاحاتی صورت داد و اگر چنین است، این اصلاحات کدامند؟
http://nematibabak.persianblog.ir/post/145/
[1]. epistemology
[2]. absolutely certain knowledge
[3]. episteme
[4]. doxa
[5]. truthlike
[6]. received view
واقعگرایی انتقادی
ویژگیهای واقعگرایی انتقادی
در این بخش نیز بر پایة همان مؤلفههای نُهگانة به کار رفته در تبیین ویژگیهای اصلی پوزیتیوسیم در بخشهای گذشته، به توصیف واقعگرایی انتقادی میپردازم. واقعگرایی انتقادی، گونهای نظریة معرفتی پساکوهنی یا پساپساپوزیتیوسیتی است که بر پایة آن:
http://nematibabak.persianblog.ir/post/147/
» مشاهده ادامه مطلب