مصاحبه با بنده در روزنامه ایران
یک سری از اصطلاحات روانشناسی، امروز در میان مردم فراگیر شده است، در حالی که چند دهه پیش در کتابهای روانشناسی باید دنبالشان میگشتید. مثل آی کیو، ای کیو یا هوش هیجانی، خودآگاه، ناخودآگاه، استرس، افسردگی و نظایر آن. اما این اصطلاح هوش معنوی به نظر میرسد هنوز وارد فرهنگ عمومی ما نشده است.
امروز در روانشناسی دنیا تقسیم بندیهای متعددی از هوش وجود دارد که «آی کیو» و «ایکیو» صرفا دو نمونه از این تقسیم بندیهاست. شما میتوانید هوش بدن، هوش موسیقایی و نظایر آن را هم به این فهرست اضافه کنید. اما هوش معنوی یا Spiritual Intelligence زمان زیادی نیست که در دنیا مطرح شده است، اما هر چقدر که زمان میگذرد مقالات و پژوهشها در این زمینه بیشتر میشود.
هوش معنوی را اولین بار چه کسی در روانشناسی مطرح کرد؟
بحث هوش معنوی و معنا درمانی با ویکتور امیل فرانکل، روانشناس اتریشی آغاز میشود و بعدها رولو می، روانشناس آمریکایی دیدگاهها و پژوهشهای فرانکل را بسط میدهد. البته اروین یالوم، روانپزشک آمریکایی هم تحقیقات فوق العاده خوبی درباره معنویت و مرگ انجام داده است.
ما اگر نقطه آغاز و طلیعه روانشناسی مدرن را از فروید بدانیم، چرا دههها بعد از فروید، این گرایش در روانشناسی پیدا میشود که میتوان به معنادرمانی یا درمان مبتنی بر معنویت رسید؟
فروید بیشتر روی ناخودآگاه کار کرد. البته پاسخ پرسش شما نیاز به مطالعات تاریخی و جامعهشناختی دارد اما آنچه الان به ذهنم میرسد در این ۱۰۰ سال اخیر ما با رشد نامتوازنی در زندگی مدرن و ماشینی مواجه بودیم و حالا آرام آرام عوارض روانی و ذهنی این نوع زندگی آشکار شده و بهداشت روانی آدمها با شیوع انواع استرس و اضطراب به خطر افتاده است. آدمها فهمیدهاند که نیاز و گرایش به معنویت در آنها عمیقتر از آن است که بشود پساش زد.
نمیشود درباره همه مولفهها یا نشانههای هوش معنوی در این مجال بحث کرد اما خوشحال میشوم به چند نمونه اشارات کوتاهی داشته باشید.
من چندی پیش ۱۶ مولفه دخیل در معنویت را استخراج کردم که البته حرفهای تازهای نیست اما یادآوری هر روزه اینها و تلاش برای پیاده کردنشان در ذهن و روح، میتواند ما را به آن آرامش درونی برساند.
اولین نکته مهم این است که اگر من «فضیلتهای فراروی زندگیام» را تشخیص دهم، آن وقت تحمل رنجها، مشکلات و چالشها بر من آسان میشود. تشخیص فضیلتها در روابط بین فردی من اثر میگذارد. به فرض وقتی من ارزش فضیلت گذشت را بدانم میآموزم متواضع باشم. دومین مولفهای که با خودآگاهی نسبت دارد، «کرامت» است. خودآگاهی و معرفت بالا، کرامت را در آدم بالا میبرد. از طرف دیگر به هر میزان که به کرامت اهمیت بدهیم باعث خودشکوفایی بیشتر میشود.
مولفه بعدی این است که من عمیقا «حضور خدا» را درک کنم. اگر من به این درک برسم که خداوند هر لحظه کنار من است، پشتیبان و یاور من است، آرامش بیشتری در زندگی تجربه میکنم. عامل مهم دیگر حس «قدردانی» است. الان چند وقتی است در روانشناسی غرب روی این مفهوم کار میکنند و به یک معنا میشود گفت شاخهای از روانشناسی شده است با عنوان «روانشناسی قدردانی». اهمیتش هم به خاطر تأثیرات بسیار مثبت فرهنگی و اجتماعی است. شاید کمتر مؤلفهای مثل قدردانی بتواند آدمها را به هم نزدیکتر کند تا آنها بتوانند پیوندهای عمیقتری را تجربه کنند.
«صراحت» یکی دیگر از نشانههای هوش معنوی است. کسی که هوش معنوی بالایی را تجربه میکند براحتی میتواند در برابر درخواستهای ناهنجار نه بگوید بدون آنکه خجالت بکشد یا ترس از طرد شدن داشته باشد. بیشتر کسانی که دچار افسردگی میشوند دلیلاش این است که صراحت را از خودشان گرفتهاند. نمیخواهند صراحتا با آن مسأله درونی یا بیرونی مواجه شوند، بنابراین در درون دچار آشفتگی میشوند.
امروز روانشناسان به ما میگویند بخش قابل توجهی از آی کیو، ارثی است، البته محیط و فضا هم تأثیر میگذارد. این قاعده درباره هوش معنوی هم صدق میکند؟
وجوه زیادی از هوش معنوی میتواند اکتسابی باشد. یعنی آن چیزی که ما از خدا میخواهیم شرح صدر و گشایش معنوی را به ما بدهد. ما ابعاد آسمانی نامحدودی داریم. هر فرد به میزانی که ظرف دریافت و درک معانی را در خودش بزرگتر میگیرد قوت معنویاش هم بالاتر میرود.
یک جایی مولانا میگوید: آدمها میروند نجوم میخوانند، طب میخوانند، از علمی به علم دیگر میپرند ولی ته دلشان راضی نیستند. انگار که دلشان با خواندن این علوم آرام نمیگیرد. بعد میگوید آخر معشوق را دل آرام میگویند چون دل با او آرام میگیرد.
دقیقا! هوش معنوی این است که من امور حقیقی زندگی را از امور فرعی تمییز دهم و بتوانم استعدادهایم را صرف امور حقیقی کنم. این حدیث زیبا از زبان معصومین (ع) ما نقل شده است که: «اللهم ارنی الاشیاء کما هی / خدایا حقیقت امور، موجودات و اشیا را آن گونه که هستند به من نشان بده»، به عبارت دیگر ما خیلی وقتها به خاطر ذهنیتها، پیش داوریها و ظن و گمانهایی که داریم، امور را آنچنان که هست، نمیبینیم و گمانهای خودمان را به امور و اشیا تسری میدهیم. همچنان که شما اشاره کردید بسیاری از ما ممکن است به بهترین مدرکهای دانشگاهی دسترسی داشته باشیم و به مناصب بالای علمی هم برسیم و استادان نامداری هم شویم اما آن حفرهها در درون ما حل نشود. یعنی من جوان که به تحصیلات دانشگاهی گرایش دارم باید به این فکر کنم به واسطه این درس چیزی بر من افزوده خواهد شد؟ بسیاری از ما درس میخوانیم تا مثلا در حقوق و مزایای قرارداد کاریمان تأثیر مثبت داشته باشد ولی این سقف کوتاه است یعنی ما بیشتر» مشاهده ادامه مطلب
SPRITUALITY
Mortimer Ostow enriches our understanding of religious motivations as he weaves a powerful image of our spiritual nature. In his integrated vision, the light of science illuminates the perennial mystery of human faith and religious urges without diminishing the spiritual journey that is such an important feature of human life." — Jaak Panksepp, Washington State University, author of Affective Neuroscience
"Mortimer Ostow, one of the most interesting psychoanalysts of our generation, has from the beginning of his distinguished career combined his interests in neurology, psychiatry, and psychoanalysis in the treatment of his patients and in his thinking about the mind. A scholar of the Talmud and a student of religion, Ostow addresses a family of interrelated issues& mdash;spirituality, religiosity, and mysticism& mdash;that have been ignored by both psychoanalysts and by students of the brain. An extraordinary book." — Eric R. Kandel, Columbia University College of Physicians and Surgeons
"In this illuminating study, Mortimer Ostow, a world-renowned psychiatrist and psychoanalyst and a committed Jew, offers the fruit of decades of reflection on the varied ways in which psychology and religion interact to shape our inner life. Ostow's most original contribution is to reject the conventional view that religion and psychological health are incompatible. He views these two impulses as not only interdependent but even indispensible for the shaping of a mature identity. Required reading for all who are concerned with the place of the spirit in the tumult of modernity." — Neil Gillman, professor of philosophy, Jewish Theological Seminary of America
"Mortimer Ostow's most original contribution is to reject the conventional view that religion and psychological health are incompatible. He views these two impulses as not only interdependent but even indispensible for the shaping of a mature identity. Required reading for all who are concerned with the place of the spirit in the tumult of modernity." — Neil Gillman, Jewish Theological Seminary of America
