ابوالحسن محمّدبن اسماعیل لامعی گرگانی ، از شعرای بنام اواسط قرن پنجم هجری است که در اشعارش تابع همان سبک و روش شاعران دوه اول غزنوی است و گاه بعضی از قصاید آنان را جواب گفته است. اشعار لامعى در وصف طبیعت و مدح بزرگان عصر خویش را بحقیقت می توان گلچینی از سه دیوان فرخی و عنصری و منوچهری دانست. تشبیهات گوناگون و اوصاف او از بیابان و اسب و رسوم و مظاهر مختلف طبیعت ،خواننده را به یاد منوچهری انداخته می اندازد؛ اما جرات او در به کاربردن لغات مهجور عربی در برخی از قصاید از منوچهری نیز بیشتر است. او در مدح ابوالحسن علی بن محمد لامیه ای 56 بیتی سروده که تا حدی شبیه لامیه معلقه امرؤالقیس با 82 بیت است. ساختار كلى قصيده لامعی؛ همچون شاعر جاهلى با ایستادن بر اطلال و آثار خانه محبوب و گریستن شروع شده و پس از تغنی به یاد روزگاران خوش و گریستن بر رنج فراق و حسرت ايّام وصال، قصد رحيل می کند و در نهايت، به مدح ممدوح می پردازد. از آنجا که معلقه امرؤالقیس دارای سه بخش اساسی است: توقف شاعر بر اطلال و آثار خانه محبوب و یاد ایام وصال و گریستن او، وصف ماجراهای عاشقانه خود مخصوصا در روز داره جلجل، وصف آنچه به هنگام آوارگی و بی خانمانی دیده است ،نگارنده سعی دارد تا در این مقاله اشعار لامعی را از نظر ساختار و مضمون و تصویر با معلقه امرؤالقیس مقایسه نماید و وجوه تشابه و تفارق آنها را تبیین کند.
کلید واژگان :لامعی،امرؤالقیس،ادبیات تطبیقی، قصیده، ساختار،مضمون،تصویر
ارزش ریالی : 1200000 ریال
با پرداخت الکترونیک