چکیده :

محاکات کلمة كليدي در بوطيقاي فلسفي است كه عنصر جوهري شعر را تشكيل ميدهد. مفهوم اين كلمه از زماني كه در نوشتارهاي ارسطو مطرح شده تا آن زمان كه از طريق متّي بن يونس قنّائي وارد حوزة اسلامي شده و تا زماني كه از زير دست فلاسـفة مسـلمانعبور كرده، پيوسته در حال تغيير بودهاست. مقالة حاضر، در صدد است مفهـوم كلمـه را ازطريق بررسي پديدار شناسانه در نوشتارهاي فلسفي حوزة اسـلامي بررسـي نمايـد. منـابعتحقيق از ترجمة اثر ارسطو توسط متّي بن يونس قُنّائي شـروع مـيشـود و بـه ترتيـب بـه رسالههاي شعري فارابي، ابن سـينا، بغـدادي، ابـن رشـد، خواجـه نصـير طوسـي و حـازمقرطاجني ميرسد. محورهاي اصلي بحث در اين مقالـه عبـارت اسـت از: قلمـرو معنـوي محاكات، وجود تمايز و اشتراك محاكـات در هنرهـا، محاكـات در شـعر، انـواع محاكـات شعري، اهداف محاكات شعري، محاكات شـعري و قياسـات منطقـي، محاكـات شـعري وصورتهاي بلاغي، محاكات و مسأله وجود، محاكات شـعري و هـدف تربيتـي ـ اخلاقـي شعر. در هر مورد به ترتيب تاريخي، نظريات چهرههاي فوق را بررسي كردهايم. قرطـاجنيفيلسوف نيست، اما از آنجا كه نظرياتش تحت تأثير ابن سينا و فارابي قرار دارد و در پاياندورة تدوين بوطيقاي فلسفي ـ اسلامي ايستاده، اثر او را هم در زمرة اين تحقيق گنجانديم.

کلید واژگان :

نظرية شعري فلاسفة مسلمان، بوطيقا، محاكات، شعر، هنر، فيلسوفان مسلمان.



ارزش ریالی : 600000 ریال
دریافت مقاله
با پرداخت الکترونیک