چکیده :

پرسش اصلي مقاله اين است كه آيا مي¬توان نوع نگاه و تفسير خيام و ديگر شاعراني كه هم¬چون او به هستي نگريسته¬اند را يك «جهان¬بيني» قلمداد کرد و اگر پاسخ مثبت است، ويژگي¬هاي اصلي آن كدام است؟ در کنار این، پرسش¬های دیگری هم به ذهن متبادر می¬شود: جهان شاعرانه و جهان فلسفی چه تفاوت¬هایی دارند و شعر خیامی چگونه بین این¬ها توافق و تناسب ایجاد کرده¬است؟ بررسی خود را با مقدمه¬ای بر تفاوت دو جهان مذکور آغاز کرده¬ایم. در ادامه زمینه¬های معنایی نگرش خیامی در شش محور خلاصه شده¬است: کشف و روایت تناقض، اعتراض به نظام¬های موجود، دعوت به خوش¬باشی به مثابه واکنشی در قبال ایدئولوژی¬های لذت¬ستیز، جبرگرایی به عنوان واکنشی در قبال ایدئولوژی اشعری، حیرت فلسفی، از مهم-ترین این محورهاست. برای هر مورد نمونه¬هایی از شعر خیام و ابوالعلاء ذکر گردیده¬است. در ادامه به این پرسش پاسخ داده شده که وجوه هنری شعر خیامی چیست؟ جامعة گفتمانی مورد نظر شعر خيام و ابوالعلاء است و به همین مناسبت در ذیل هر بند، شعر آن دو را با یک¬دیگر مقایسه کرده¬ایم. نتیجة بحث نیز در بخش پایانی مقاله آمده¬است.

کلید واژگان :

خيام، ابوالعلاء، ادبيات تطبيقي، شعر خيامي، فلسفه خيامي



ارزش ریالی : 600000 ریال
دریافت مقاله
با پرداخت الکترونیک