بر اساس نظریه برنان و بوکانان (1980) تحت عنوان فرضیه لویاتان، تمرکززدایی مالی میتواند اندازه دولت را کاهش دهد. در این راستا، مقاله حاضر سعی دارد رابطه بین تمرکززدایی مالی (از دو منظر: تمرکززدایی مالی مخارج و تمرکززدایی مالی درآمد) و اندازه دولت (از سه منظر: دولت استانی (تابع)، دولت ملی و دولت جمعی) را با استفاده از اطلاعات آماری و اقتصادی 30 استان کشور طی دوره زمانی 88-1375 بررسی کند. به این منظور از متغیرهای کنترل: تولید ناخالص داخلی سرانه، تورم و نرخ رشد جمعیت نیز استفاده شده است. نتایج این تحقیق در قالب مدلهای تابلویی پویا و با استفاده از روش اقتصادسنجی گشتاورهای تعمیمیافته (GMM) نشان میدهد که اثر تمرکززدایی مالی مخارج بر روی اندازه دولت استانی، ملی و جمعی بهترتیب مثبت، بیمعنا و مثبت و اثر تمرکززدایی مالی درآمد بر روی اندازه دولت استانی، ملی و جمعی بهترتیب مثبت، منفی و مثبت است. همچنین، نتایج برآورد پارامترهای متغیرهای کنترل نشاندهنده تأثیرپذیری مثبت و معنادار اندازه دولت از تولید ناخالص داخلی سرانه (تأیید قانون واگنر در اقتصاد ایران)، تورم و نرخ رشد جمعیت است.
کلید واژگان :تمرکززدایی مالی؛ اندازه دولت؛ فرضیه لویاتان؛ روش گشتاورهای تعمیمیافته (GMM)
ارزش ریالی : 1200000 ریال
با پرداخت الکترونیک