چکیده :

انبارها به عنوان یکی از اجزای کلیدی سیستم های زنجیره تأمین، نقش مهمی در تنظیم و برقراری ارتباط بین تأمین¬کنندگان و مصرف¬کنندگان بازی می¬کنند. مدل¬های متنوعی برای مدیریت انبارش موجودی در شرکت¬ها وجود دارد که یکی از معروف¬ترین آنها، استفاده توأم از دو نوع انبار خصوصی و عمومی است. هدف از نگارش این مقاله، پاسخ به این سوُال اساسی است که اندازه بهینه برای ساخت انبار خصوصی چه اندازه باشد تا کل هزینه¬های نگهداری تحمیل شده به شرکت کمینه شود. ابتدا انبار و زنجیره تأمین مربوط به آن با استفاده از تئوری صف مدلسازی می¬شود. سپس، یک تابع هزینه شامل دو نوع هزینه مختلف ناشی از ساخت انبار در اندازه¬ای کوچکتر یا بزرگتر از اندازه بهینه با در نظر گرفتن ارزش زمانی پول توسعه می¬یابد. مقدار برخی از پارامترهای تابع هزینه مذکور، مبهم بوده و نمی¬توان تخمین دقیقی از مقادیر آنها به صورت قطعی ارائه کرد. بنابراین، با تخصیص اعداد فازی مثلثی به هر کدام از این پارامترها که مقادیر سه¬گانه آنها بر اساس تخمین خبرگان و نیز تجربیات موجود به¬دست می¬آید، عدم قطعیت در مدل لحاظ می¬شود. از آنجا که مقادیر تابع هزینه مذکور به ازای ظرفیت¬های متفاوت انبار به صورت اعداد فازی حاصل می¬شود، لذا جهت اولویت بندی ظرفیت¬های مختلف و انتخاب بهترین ظرفیت برای ساخت انبار خصوصی از یکی از روشهای اولویت¬بندی فازی استفاده شده است. نتایج نشان می¬دهد بر خلاف روش¬های پیشین که تنها برای شرایط خاصی قابل استفاده بودند، مدل پیشنهادی برای شرایط مختلف تولیدی به¬خوبی قابل توسعه است.

کلید واژگان :

ظرفیت بهینه انبار، هزینه¬های انبارداری ، تئوری صف، تئوری فازی، روشهای اولویت¬بندی فازی.



ارزش ریالی : 1200000 ریال
دریافت مقاله
با پرداخت الکترونیک