چند سال اخیر، به یمن رواج مطالعات زبانشناختی در ایران، نقد و تحلیل متون ادبی براساس نظریههای زبانشناسی، یکی از شیوههای جالب توجه و نوعاً کارآمد در میان پژوهشهای ادبی شده است. این رویکرد به دو دلیل قابلتوجه و ارزشمند است: 1. خارج کردن سنت تحقیقات ادبی از مسیر بررسیهای لغوی یا مقایسههای کلی میان دو شاعر یا دو نویسنده و بررسیِ یک موضوع در شعر یا متن شاعر و نویسندهای و چیزهایی از این قبیل؛ 2. گرایش محققان ادبی- که اغلب به دنبال تحقیقات مصداقیاند- به تحقیقات نظری و بهکارگیری آن در تحلیل متن. زبانشناسان نیز با رویآوردن به تحلیل متون ادبی از فضایِ گنگ تحقیقات نظریِ صرف خارج میشوند و با کاربرد این نظریهها در متن، به سنجشِ دقیقترِ کارآمدی و ناکارآمدی نظریاتشان میپردازند. اما متأسفانه نکته اینجاست که به دلیل مجزا بودن دو شاخة ادبیات و زبانشناسی در دانشگاهها و... و درنتیجه ناآشنایی محققان این دو حوزه با پژوهشها و دستاوردهای علمی یکدیگر، بیشتر پژوهشهایِ میانرشتهای پژوهشهایی یکسویه و ناکارآمد است؛ به این معنا که در این تحقیقات یا پایة نظری لنگ است و محقق بدون درک و فهم درست نظریه، به سراغ تحلیل متن رفته و یا آنقدر به مبانی نظری پرداخته که جایی برای تحلیل دقیق متن باقی نگذاشته است. در اینجا به نقد مقالهای1 پژوهشی میپردازیم که با کاربرد یکی از نظریههای زبانشناسی به تحلیل متن یک رمان پرداخته است. این مقاله به چند دلیل اصلی قابلتوجه است: 1. تازگی روش و کاربرد یکی از دیدگاههای زبانشناسی نوین و ارائة شیوهای جدید در تحلیل و نقد رمان؛ 2. بهکارگیری روشی استنادی و توجه به خود متن در تحلیل و درک جنبههای نهفتة آن؛ 3. تحلیلهای آماری و بررسی نموداری دادهها. اما با این حال، نویسندگان گاه به دلیل بیدقتی در دقایق معناشناختیِ جمله و شیفتگی به مبانی نظری، در کاربردِ روش و تحلیل دادهها دچار لغزشهایی شدهاند
کلید واژگان :نقد مقاله، نظریه های زبان شناسی، تحلیل رمان چراغها را من خاموش میکنم
ارزش ریالی : 1200000 ریال
با پرداخت الکترونیک