بررسي رابطه تسلط ربع‌هاي مغزي مديران آموزشي با سطح اثربخشي آنها.

هدف از اين پژوهش بررسي رابطه تسلط ربع‌هاي مغزي مديران آموزشي با سطح اثربخشي عملكرد آنان در مقطع متوسطه مشهد مي‌باشد. نمونه مورد مطالعه تحقيق شامل 103 نفر از مديران و412 نفر از دبيران مقطع متوسطه شهر مشهد در سال تحصيلي 88-1387 مي‌باشندكه به روش نمونه گيري تصادفي طبقه اي نسبي انتخاب شده اند.در اين پژوهش ازيك پرسشنامه 60سوالي جهت سنجش تسلط ربع‌هاي مغزي مديران واز يك پرسشنامه 35 سوالي جهت سنجش اثربخشي عملكرد مديران استفاده شد پس از ارائه پرسشنامه‌ها و جمع آوري داده‌ها براي تجزيه و تحليل آماري علاوه بر ميانگين و انحراف استاندارد از ضريب همبستگي پيرسون و رگرسيون نيز استفاده گرديد. بر اساس نتايج به دست آمده متغيرهاي پيش بين تسلط سبك تفكر تحليلي ربع مغزي A ، تسلط سبك تفكر بين فردي ربع مغزي C و تسلط سبك تفكر خلاق ربع مغزيDدر سطح اطمينان 99/0رابطه مثبت و معنا داري را با متغير ملاك (اثربخشي عملكرد مديران ) نشان دادندو نقش تسلط سبك تفكر خلاق ربع مغزي D دراثربخشي عملكرد مديران تعيين كننده‌تر نشان داده شد.همچنين رابطه تسلط سبك تفكر با توالي ربع مغزي B با اثربخشي عملكرد مديران در سطح اطمينان 99/0 منفي وبي معني بود.

مديريت، اثربخشي، تسلط ربع‌هاي مغزي، مدل مغزي ندهرمن