چکیده :

کیفیت برداشت و خوانش متفاوت مسلمانان از دین اسلام به تاسیس نظام¬های سیاسی متفاوت و راهبردهای متضاد منجر شده است. «جمهوری اسلامی» به عنوان نظام سیاسیِ برآمده از انقلاب اسلامی بر «قرائت شیعی-عقلایی» از اسلام استوار می¬باشد. اما گروه «داعش» که در بستر تحولات بیداری اسلامی سعی نموده با توسل به حربه ارعاب و ترور بر این امواج انقلابی سوار شده و به گسترش دامنه سلطه خود بیفزاید بر «قرائت سلفی-سطحی» از اسلام متکی می¬باشد. جستار پیش رو به منظور ریشه¬یابی علل تفاوت بنیادین راهبرد این دو واحد سیاسی در بسط و اشاعه اسلام فرضیه خود را که مبتنی بر تفاوت رویکرد انسان¬شناسی می¬باشد این چنین صورت-بندی نموده است: انسان¬شناسی داعش یک انسان¬شناسی کاملا تکلیف¬گرا است که متکی بر اصالت تکفیر می¬باشد اما نظام جمهوری اسلامی بر مبنای انسان¬شناسی غایت¬گرا بر اصالت کرامت ذاتی انسان تاکید دارد. این دو مبنای متفاوت انسان¬شناسی در عرصه بیرونی و نحوه اشاعه و گسترش اسلام به روشنی نمایان شده است. نتیجه آنکه به واسطه آنگه گوهر دین، محبت است و محبت به هیچ عنوان اجبارپذیر نیست پذیرش اسلام جز بر مبنای تصمیم و اراده مخاطب نمی¬تواند واجد ارزش باشد. بر این مبنا جمهوری اسلامی با استفاده از راهبرد تبلیغ دینی و تلاش در ارائه الگو درصدد اشاعه اسلام شیعی می¬باشد. اما گروه داعش بر مبنای اصالت تکفیر و با توسل به حربه ارعاب به سلب تفکر و اختیار مخاطبین روی آورده است از اینرو از آموزه¬های دینی و معارف اسلامی فاصله بسیار گرفته است. روش این پژوهش، تحلیلی-مقایسه¬ای با استفاده از منابع کتابخانه¬ای-اسنادی می¬باشد.

کلید واژگان :

جمهوری اسلامی، داعش، انسان¬شناسی، غایتمندی، تکلیف¬مداری.



ارزش ریالی : 300000 ریال
دریافت مقاله
با پرداخت الکترونیک