چکیده :

از زمان به وجود آمدن جوامع بشری به صورت منسجم چه در شکل قبیله ای و چه در نهاد مدرن آن همچون دولت شهرها و شهرهای فعلی همواره احساس نیاز این جوامع به برخی قوانین درون جامعه ای و فرا جامعه ای برای ایجاد نظم و امنیت و انسجام انسانی احساس می شد . جرم به جامعه لطمه میزند و آن را دستخوش هرج و مرج و بی انضباطی می کند در مقابل جامعه نیز خواستار مجازات افراد مخل در این نظم هستند .این اشخاص را نمی توان مجازات کرد ، مگر وقتی که قانون عملی را مجرمانه بشناسد و ضمانت اجراهایی برای مقابله با آن در نظر بگیرد. پس اعتبار قانونی این مفاهیم چندان بدیهی است که باید ریشه آن را در اصلی استوار به نام اصل قانونی بودن جرم و مجازات جست و جو کرد. تدوین این قوانین بازدارنده و گاهی سرکوب گر در جوامع اسلامی و یکتا پرست که از طرف خداوند ، بوسیله پیامبران و ائمه الهی بر مردم ارسال میشد، که این ارتباط همواره بر پایه نوعی قواعد الهی حقوقی بوده است به طور مثال در آیه 7 سوره طلاق خداوند متعال بر بندگانش در حدود قوانین و قواعد ابلاغیش بر آن ها مورد بازخواست قرار میدهد و در صورت عدم ارسال حکمی از طرف رسولانش مصداق آیه" ... ما کنا معذبین حتی نبعث رسولا ... " عتابی بر بندگانش روا نمی دارد.با مداقه در این احکام الهی و در جهت تطبیق قوانین جزایی ایران با قواعد اسلامی بحث قانونی بودن جرم و مجازات مطرح شده است .نگارندگان در این مقاله سعی دارد با بررسی و مقایسه برخی آیات قرانی در این مورد و استخراج ریشه های حقوقی آن نسبت به مشخص نمودن اعتبار این قاعده حقوقی بر مبنای شرعی و دینی آن مبادرت ورزند.

کلید واژگان :

قانونی بودن جرم و مجازات ، حقوق کیفری ایران ، قرآن ، آیه 7 سوره طلاق



ارزش ریالی : 300000 ریال
دریافت مقاله
با پرداخت الکترونیک