چکیده :

شرایط فرهنگى حاکم بر جامعه همچنان علایقى را در سطح جامعه به نمایش می‌گذارد که مانع ارزش‌گذاری واقعى فعالیت مدیران زن در جامعه می‌شود. باور غلط به برتر بودن جنس مذکر نسبت به مؤنث از جهت قدرت مدیریتى، گرایش به مردسالارى در انتصاب مدیران، باور به اینکه زنان در موضع تصمیم‌گیری محتاطانه‌تر عمل می‌کنند، باور به عاطفی‌تر و احساسی‌تر بودن و... از باورهایى است که در این زمینه تأثیر می‌گذارند. مدیریت فعالیتی که در آن خلاقیت‌های انسانی با بهره‌گیری از فنون، تخصص، مهارت‌ها و تجارب در هم می‌آمیزد و هیچگاه نبایست عاملی همچون جنسیت زمینه‌ساز شکل‌گیری عدم توازن و تعادل در آن باشد. آنچه در سبک مدیریت علاوه بر ویژگی‌های روانشناختی اهمیت دارد، برخورداری از تخصص و تحربه و مهارت است که فارغ از مقوله جنسیت است و تمام افراد انسانی به تناسب این توانمندی‌ها شایسته آن هستند که به عرصه‌های مدیریتی وارد شده و در آن پیشرفت کنند. این مقاله با محوریت این ایده، با بررسی مفاهیمی چون سقف شیشه‌ای و موانع دستیابی زنان به عرصه‌های مدیرتی بالاتر، تفاوت سبک‌های مدیریت زنان و مردان را ضرورتِ حضور همه جانبه زنان و مردان در کنار یکدیگر در عرصه‌های مدیریتی تحلیل کرده است که این مسئله امروزه بیش از پیش ضرورت سازمان‌ها و نهادها و ارگان‌هاست که از تمام ظرفیت‌های متفاوت و مکمل زنان و مردان در عرصه‌های مدیریتی جهت دستیابی به اهداف مورد نظر خود استفاده کنند.

کلید واژگان :

سبک مدیریت،جنسیت، زنان،سقف شیشهای، سازمان



ارزش ریالی : 300000 ریال
دریافت مقاله
با پرداخت الکترونیک