من در کلاس درس گاهی از دانشجویان میخواهم کتاب های جالبی را که خوانده اند و بر اندیشه و ذهن آنان تاثیر گذار بوده است به من و دانشجویان در پنج دقیقه معرفی کنند. دانشجوی خانمی از کتابی به نام«کیمیاخاتون» گفت. گویا این کتاب اندیشه او را درباره شمس و مولانا از لاهوت به ناسوت کشیده بود. کتاب را تهیه کردم . خواندم. اگر چه سبک کتاب در صفحات نخست، یکدست و هموار نیست اما در بخشی های بعدی، متن کتاب، خواننده را جذب می کند. کتاب رمانی است تاریخی بر اساس احوال مولانا و شمس. این رمان جنبه اسطوره ای مولانا و شمس را کنار می نهد و به جنبه های انسانی آن می پردازد. به گمان من برای تجربه و خوانشی دیگرگون از زندگی مولانا و شمس، این کتاب مفید خواهد بود.

ساسان زندمقدم ارسال شده در 1394/02/23 19:18:18
سلام این رمان را براساس اظهارات یکی از اشخاص اکادمیک ترکیه نوشته اند اسم این شخص دکتر میکائیل بایرام است بیشترینه جماعت آکادمیک ترکیه او را دروغگو و نا اگاه می دانند او در فیلم زیر در همین خصوص سخنرانی کرده و ضمن بیان همین اظهارات دروغ به مولوی، شمس، بایزید بسطامی و... افترا زده که جزو مذهب حلولیه اند. برای راهنمایی دانشجوی متاثر از این دروغ ها فیلم زیر را ببینید:https://www.youtube.com/watch?v=O4qxEzWwJMc&feature=share

هادی دهقانی یزدلی ارسال شده در 1394/02/28 20:15:39
با سلام.
بر اساس آن چه که نویسنده کتاب در ابتدای کتاب به آن اشاره کرده است، نویسنده کتاب را بر اساس منابع تاریخی نوشته است. به گفته نویسنده حتی وی برای نوشتن این رمان به منابع کتابخانه های پاکستان نیز رجوع کرده است.
بر اساس آن چه که نویسنده کتاب در ابتدای کتاب به آن اشاره کرده است، نویسنده کتاب را بر اساس منابع تاریخی نوشته است. به گفته نویسنده حتی وی برای نوشتن این رمان به منابع کتابخانه های پاکستان نیز رجوع کرده است.

ساسان زندمقدم ارسال شده در 1394/02/29 20:22:53
آیا هیچ ارجاعی به این منابع تاریخی داده است؟ رمان تاریخی نوشتن کار زیاد دشواری نیست. ذهن نویسندگان امروزی هم از ساختار شکنی هایی که فروش به همراه بیاورد ولی در متن هیچ دالی برای استنتاجاتشان وجود نداشته باشند ابا ندارند. رمحوم زرین کوب بیش از هرکسی در خصوص زندگی مولانا واکاوی کرده بودند و هیچ کس هم وفادار تر به حقیقت در گزارش تاریخی دادن مانند ایشان وجود نداشت ایشان در سطوری از پله پله تا ملاقات خدا نوشته بودند شمس می گفته در حجله با کیمیا الله بهصورت او بر من مصور شد. حال با گزارشهای این رمان تاریخی یا یکی از این دو یعنی زرین کوب یا نویسنده کتاب دروغ می گویند یا دور برای یک رمان روانشناسانه نویس باز می شود که بگوید نعوذبالله شمس دوشخصیتی بوده است.

هادی دهقانی یزدلی ارسال شده در 1394/02/29 22:15:54
با سلام.
به گمانم رمان را مطالعه کنید بد نخواهد بود.
به گمانم رمان را مطالعه کنید بد نخواهد بود.

فردین حسین پناهی ارسال شده در 1394/02/30 16:02:08
با سلام
ماجرای شمس و کیمیا خاتون یادآور داستان شیخ صنعان است. فارغ از نگاه برنگرانه به شمس، اما این نکته را باید در نظر داشت که در سده های گذشته و حتی در دنیای امروز، در شرح احوال شخصیت های دوران ساز گاه اسطوره سازی کرده اند. همه ما افسانه هایی را که در مورد سنایی، مولانا، حافظ و... گفته اند، شنیده ایم و خوانده ایم. هر چند شمس نیز در مقالاتش از غیرتش نسبت به آمد و شدهای سلطان ولد گفته است، اما این داستان بیشتر به افسانه هایی از نوع شاخه نبات می ماند. به نظر می رسد که راویان بعدها در توجیه غیبت ناگهانی شمس این ماجرا را ساخته و پرداخته اند.
ماجرای شمس و کیمیا خاتون یادآور داستان شیخ صنعان است. فارغ از نگاه برنگرانه به شمس، اما این نکته را باید در نظر داشت که در سده های گذشته و حتی در دنیای امروز، در شرح احوال شخصیت های دوران ساز گاه اسطوره سازی کرده اند. همه ما افسانه هایی را که در مورد سنایی، مولانا، حافظ و... گفته اند، شنیده ایم و خوانده ایم. هر چند شمس نیز در مقالاتش از غیرتش نسبت به آمد و شدهای سلطان ولد گفته است، اما این داستان بیشتر به افسانه هایی از نوع شاخه نبات می ماند. به نظر می رسد که راویان بعدها در توجیه غیبت ناگهانی شمس این ماجرا را ساخته و پرداخته اند.

هادی دهقانی یزدلی ارسال شده در 1394/03/01 21:05:08
با سلام.
منظور من از معرفی این رمان، اهمیت خوانش های متفاوت بود که یک متن می تواند، به نویسنده و مخاطب رمان ارائه کند. اصل داستان بر همان نکته باریک است که" رفتن به دنیای معرفت و عرفان آن هنگام هنر است و کاری سترگ که در احوال زندگانی و معمولی این دنیایی، خللی وارد نکند" و این نکته هنر هر کس نیست.
منظور من از معرفی این رمان، اهمیت خوانش های متفاوت بود که یک متن می تواند، به نویسنده و مخاطب رمان ارائه کند. اصل داستان بر همان نکته باریک است که" رفتن به دنیای معرفت و عرفان آن هنگام هنر است و کاری سترگ که در احوال زندگانی و معمولی این دنیایی، خللی وارد نکند" و این نکته هنر هر کس نیست.