نسیم  کاهیرده نسیم کاهیرده
1397/04/12 20:01:51
مخاطب مذهبی در کشاکش گذار از «سنت» به « مدرنیته»

 

 
گذار از «سنت» به «مدرنیته» مفهومی است که می توان آن را به مثابه نوعی برساخته ذهنی در نظر گرفت و طبعا هر کس می تواند برای خود در آن معانی ای را که می خواهد بگذارد: فرض بگیریم که ما سنت را به معنی گذشته و مدرنیته را به معنی حال بگیریم و یا به روش جامعه شناسی قرن نوزده، مقولاتی چون گذار از جماعت به جامعه یا از جماعت به سوژه(فرد) را برای خود به مثابه مولفه های اصلی ای در نظر بیاوریم که می توانند سنت و مدرنیته را تعریف کنند، و یا، به شیوه فن سالاران، سنت را در فناوری های گذشته و مدرنیته را در فناوری های جدید ( اتوماسیون، رایانه، اینترنت...) ببینیم، و یا به شیوه فیلسوفان سنت را در عدم اندیشه و جزم اندیشی و مدرنیته را در عدم قطعیت در اندیشه و نسبی اندیشی در نظر بگیریم.[i]
 در جوامع در حال گذار ازوضعیت سنتی به مدرن،دينداري يكي از مقوله هاي اجتماعي است كه تغيير و تحولات گسترده ای را پذیرفته است ؛ به عبارتی همزمان با پیشرفت جوامع تغییر و تحولات  مختلفی در نهادهای اجتماعی از جمله نهادهای دینی  رخ میدهد ونگرش های دینی افراد و همچنین نوع رفتارهای دینداران ومناسبات دینی‌شان را تحت تأثیر قرارمیدهد. با فرض پذیرفتن جامعه ایران بعنوان یک جامعه در حال گذار ، دينداري در جامعه ايران  هم از اين تحول مستثني نبوده است و شواهد آشکار  مؤید این ادعاست.      در این وضعیت اظهار شده فرد دیندار دارای ویژگیهایی نو و متناسب با شرایط جامعه خود و بلکه تحت تأثیر جامعه جهانی ست ؛ جامعه ای که در آن رسانه ها و شبکه های اجتماعی مؤلفه های اصلی تعیین کننده نوع و میزان ارتباطات انسانی هستد و هر فرد می تواند هم به عنوان مخاطبی «فعال » و هم  «منفعل» در مواجهه با این شبکه عظیم ارتباطی قرار گیرد  و این در حالیست که  ارتباط وی با فضای سنتی دین نیز کمابیش برقرار است .
 
       پس از پیروزی انقلاب اسلامی ،برای اولین بار درجهان ،یک رسانه سنتی – منبر – برنامه ریزی رسانه های مدرن را در دست گرفت. این جابجایی به تحمیق جامعه از طریق رویکردهای غرب گرایانه وتجدد طلبانه  پایان دادولی در عوض تلویزیون در ایران شبیه رادیو شد. ( محسنیان راد به نقل از : قادری و عمید ، 1388 : 23 ) در واقع بعد از انقلاب اسلامی درسال 57، آنچه كه در ایران اتفاق افتاد اين بود كه منبر، تلويزيون را به راديو و راديو را به منبر تبديل كرد، يعني تلويزيون به يك رسانه (تصوير ثابت كلامي) تبديل شد و راديو هم به يك «رسانه‏ي كلامي » مبدل گرديد .
 علت چنین رویدادی شباهت موجود ميان منبر و رسانه‏هاي مدرن است ؛که باعث فریب ماشده است  وسبب شده که ما فكر كنیم، چون هر دو پيام مي‏فرستند و هر دو مخاطب دارند، پس حتما از يك جنس هستند. ولي اين شبيه‏خواني به اختلال شديدي منجر شد و هم منبر و هم رسانه‏هاي مدرن آسيب ديدند(همان).
    در مقایسه بارسانه های مدرن امروزی،(( منبر)) ویژگیهای خاص خود را دارا می باشد؛ از جمله اینکه رسانه منبر  برخلاف رسانه های مدرن دربین مخاطبان خود دارای وجاهت و اعتباری است که بواسطه وجود علقه های دینی در بین مردم محقق شده است؛ ازاینرو آنچه که به عنوان پیام به مخاطبان ارائه می دهد راحت تر پذیرفته می شود .درواقع مخاطب منبر که دارای ذهنیتی خاص با پشتوانه های اعتقادی و مذهبی است ،پیام منبر را به مثابه پیام دین و شرع قابل اعتماد و معتبر می شمارد.
از طرفی رسانه منبر، موجد فضایی است که دارای نوعی قداست و حرمت ویژه می باشد، که درمقایسه با رسانه های مدرن نوعی ویژگی برتر محسوب می شود ؛ چراکه درسایه چنین فضایی، افراددر توجه  به پیام واعظ وخطیبی که از  منبرارائه می شود برای خود التزام قائلند.بنابراین باتوجه به اعتمادخاص مخاطب به رسانه منبر،به لحاظ هنجارسازی  وایجاد همبستگی اجتماعی دارای کارکرد مثبتی می باشد که با رسانه های مدرن قابل جایگزینی نیست. بنابراین در جامعه امروز ایران ،مخاطب مذهبی سوژه ای است که با پیام دینی همزمان در دو ساحت مختلف در تعامل قرار می گیرد ؛ یکی فضای  سنتی و دیگری فضای مدرن .
 
مخاطب مذهبی در مواجهه با فضای سنتی 

  -  مسجد
    روش سنتی تبلیغ در دین اسلام دارای پیشینه ای  طولانی و ویژگیهای منحصربفرد است که  برمبنای سیره وروش پیامبر(ص) و به حضورمستقیم وچهره به چهره مبلغان دینی با مخاطب و مستمع متکی بوده است.
در اسلام اولین ویژگی پیوندتبلیغ دینی با عنصرمکان (مسجد) است که به اقتضای فضای هندسی وجایگاه فرهنگی –قدسی ،چونان مکمل پیام شفاهی در تبلیغ دینی عمل می کرده است . به عبارتی نقش مکان درآمادگی دریافت پیام دینی باتوجه به فضای قدسی مسجد انکار ناپذیر است.کسی که به مسجد قدم می گذارد،پیشاپیش و داوطلبانه ، خود را آماده شنیدن پیام دینی کرده است.
درفضای تبلیغ سنتی،حضور در زمان و مکان مقدس ،آدمی را از دنیای روزمره و غیرمقدس فراتر می برد .موضوعی که الیاده (1382 :343 -346 ) آن را لازمه یک مراسم مذهبی می داند و تأکید دارد در جهت کمال بخشی به مراسم نمی توان به کشف نیت ها و دلایل آن بی توجهی نمود –چراکه در همه ادیان زمان و مکان مقدس قابل اهمیت اند .در ذهن و ضمیر فرد دیندار ،حضور در زمان و مکان مقدس او  را از دنیای روزمره و غیرمقدس فراتر می برد .بنابراین احساس رضایت از تجربه قدسی و مذهبی در مکانی مذهبی مثل  مسجد و هیئت همچنان شاخص مهم و نیرومندی درجذب مخاطب است .
      پیوند تبلیغ دینی سنتی باشخصیت ،اخلاق،رفتارو به طور کلی ، سیمای  عمومی مبلغ بوده است. دراین راستا تعامل فردی و چهره به چهره پیام رسان و گیرنده پیام دینی نقش اساسی دارد و هم نشینی ها ومفاهمه،مبنا و زمینه انتقال پیام دینی می شوند .سعه صدر ،حوصله و تحمل مبلغ ،سنجش شرایط عینی وذهنی مصرف کنندگان پیام به وسیله مبلغ و ... از اهمیت تعیین کننده ای برخوردار است.
      یکی دیگر از ویژگی های تبلیغ دینی سنتی، میدان انحصاری آن است؛ انحصار منابع تولید /توزیع پیام ، انحصار مکان تولید /توزیع پیام  ودر نتیجه ،نبود فضای رقابتی جدی در تولید /توزیع پیام  از ویژگیهای عمده تبلیغ سنتی تلقی می شوند .(فیرحی ،1390 :72 ) در واقع فضای سنتی تبلیغ، فضایی انحصاری و دارای حریم مشخص ،منفک شده از مسائل اقتصادی،خانوادگی است.  
باید اضافه کرد دراین فضای سنتی، هم مکان و هم محتوای پیام دارای قداست است چرا که متصل به منبعی قدسی و الهی است  هم لازم است ازابزارمشروع ،که درپیام تعریف شده است،برای رسیدن به مقصود بهره گیری شود. ازاینرو دراین فضا ،شخص مبلغ علاوه براینکه می بایست شخصی متشرع و متقی باشد در انتخاب روش و ابزار انتقال پیام نیز ازضوابط دینی وشرعی تبعیت می کند . ازاینرو برخلاف رسانه های مدرن در رسانه دینی هدف ،ابزار راتوجیه نمی کند.
به طورکلی میتوان گفت که فضاهای  سنتی مانند مسجد و منبر بواسطه ارتباطات مستقیم میان ارتباط گران ومخاطبان ، روابط چهره به چهره  ودریافت بازخوردها ی فوری  وتأثیرات عاطفی و احساسی و همچنین ایجاد شرایط روحی و روانی خاص برای مخاطب ، درساخت ارتباطی ویژه  اشان، به لحاظ آموزش و انتقال مفاهیم و معارف دینی ، دارای قدرت رسانه ای قابل توجهی اند ولی از طرفی نیزدارای محدودیتهایی به لحاظ سرعت ،گستردگی،قابلیت دسترسی ،کنترل و سازماندهی و.. هستند.
درمسجد همه چیز دارای قداست است ازمنبر ومحراب تاواعظ و خطیب ومحتوای کلام،لذا دارای آداب و تشریفات خاصی است . نشستن درپای منبرو حضور درمسجدعبادت است .مسجد شافع است و ممکن است شاکی باشد و...باجماعت بودن عبادت است وثواب یک گروه ده نفره در نماز جماعت دارای ثوابی است که جز خدا کسی نمی تواندبه اندازه و مقدار آن واقف گردد.با این اوصاف فضای تبلیغ سنتی به درون گرایی گرایش داردوفرد را هرچه بیشتربه سوی محور ،تمیز مرز مذهبی نسبت به دیگر مذاهب ،شاخص گرایی ،نمادگرایی ویژه می خواند.( همان 412)
 
«آنتونی گیدنز »درتعریف سنت خصوصیتهایی را برمی شمرد که در مورد ویژگیهای  مسجد قابل  مشاهده است:
-سنت با شکل هایی ازمراسم و آئین ها ورفتارهای تشریفاتی درگیر است.
-حقیقت سنت ،تشریفات و آئین است ومحدود به عرف است آئین های مذهبی گذشته را تکرار می کنند وگذشته را در ماهیت تکرار شونده مراسم گرامی می دارند وتقدیس می کنند.
-رفتار سنتی همیشه با رفتاری درگیر است که در حوزه ای معین تکرار و باز انجام می شود.
-سنت تا حدی جمعی است .آئین ها باید به صورت جمعی اجرا شود تا به صورت سنت باقی بماند.
-سنت ها همیشه نگهبان دارند و نگهبانان با متخصصان تفاوت دارند .نقش اصلی نگهبانان سنت این است که آن ها راز دار اطلاعاتی هستند که افراد عامی آن اطلاعات را ندارند.در بیشتر سنت های فراگیر ، همیشه گرو ه هایی هستند که به اعتقاد عامه،اطلاعات مخصوصی درباره آئین ها و تشریفات ،یعنی سنت ، دارند.
-سنت همواره عنصر هیجانی و احساسی داردسنت تسلطی را به همراه داردکه به صورت عرفی با هویت افراد در گیر است وهیجانات در آن قرار می گیرد .(گیدنز ،1379 :74-76)
 
به عقيده جامعه شناسان و روان شناسان هر مكاني به اعتبار نوع، ماهيت، مولفه ها و فعاليتهايي كه در آن انجام مي گيرد، از ديگر مكانها تميز داده مي شود و بر همين اساس توقعات مربوط به آن مكان نيز، نسبت به ديگر مكانها متمايز جلوه مي كند. به لحاظ جامعه شناختي، مكانها در معنا بخشي و هويت دهي به آدميان موثرند و يكي از كاركردهاي مكانها معنابخشي به تجارب آدمي است. به اين اعتبار ما براي مسجد، به عنوان يك مكان خاص، مي توانيم اين فايده را قائل شويم كه با حضور در مسجد، بسياري از واكنشها و رفتارهاي مطلوب مي تواند متجلي شود(سجادي، 1384: 206)
 در شرایط کنونی باوجود مشغله های زندگی شهری و درگیریهای روزمره افراد، بنظر می رسد حضور در مسجد امری تفننی و گاهگاهی ست ودر بهترین حالت ،زمانهای محدودی- آن هم در ایام مناسبتی  مثل ماه مبارک رمضان- را به خود اختصاص می دهد. از آنجا که شهروند امروزی درمدیریت زمان خویش اغلب دچار مشکل است ؛دور از انتظار نیست که در تنظیم وقت و اولویت بندی امور خویش انجام مستحباتی چون رفتن به مسجد را از زندگی اش حذف کند ؛درواقع حضور در مسجد زمان زیادی را از فرد می گیرد بی آنکه توقعات و انتظارات دینی  او را در حد قابل قبولی  پاسخ گو باشد  چراکه نمازگزار امروزبه واسطه ارتباط با رسانه های مدرن و برخورداری از اطلاعات به روز و گسترده ، ویژگیهای جدیدی  پیدا کرده است  . او دیگر آن مخاطب سابق نیست که بتوان با بیان احکام نماز و روزه و اشاره به چند نکته فقهی ، رضایتش را جلب نمود.
از طرفی عوامل زمینه ای نیز دراین ارتباط وجود دارد از جمله اینکه؛  درجریان پیروزی انقلاب اسلامی و استقرار حاکمیت دینی ، روحانیت به عنوان نهاد اصلی دین در رأس امور قرار گرفت و در تمامی عرصه های تصمیم گیری سیاسی اجرایی کشور  وارد شد .  بسیاری از این روحانیون  در این موقعیت  جدید بیش از پیش دغدغه باز تولید ایدئولوژی سیاسی حاکمیت را در سر داشتند تا حل مسائل مردم .آنها در  جایگاه ،اعم از سمتهای دولتی و پستهای کلیدی کشور گرفته تا مسئولیتهای اجرایی پایین تر،  دچار اشتباهات و لغزشهایی بودند که    افکار عمومی و عامه مردم  معمولا" آنرا به پای دین می نوشت و نه فرد خاطی .این روند به مرور زمان و با فاصله گرفتن جامعه  از آرمانها و ارزشهای نخستین انقلاب رو به تزاید نهاد و تکرار آن نوعی بی اعتمادی به روحانیت را در میان مردم رواج داد که تا به امروز این روند ادامه یافته است .
در این میان حضور روحانیونی که هم اطلاعات علمی کافی و به روز  داشته واز تواناییهای لازم و مورد نیاز این حوزه برخوردار بوده و هم علاقمند به کار تبلیغ باشند در مساجد بسیار کم  رنگ و تعدادشان انگشت شمار است ؛ این عامل درکنار بالا بودن سرعت زندگی و شرایط خاص شهر نشینی ،وجود شبکه های اجتماعی ، رسانه ها  و  فناوریهای مدرن ارتباطی دیجیتالی وبه تبع آن تغییر در ذائقه و سلیقه  افراد ، تأثیر قابل توجهی در کم شدن اقبال مخاطب مذهبی برای حضور مستمر در مسجد داشته است.
 
-هیئت 
 مهمترین گروه و فعالیت گروهی هر محله که هنوز پابرجاست هیاًت است . این  هیاًت دارای تمام خصوصیات یک گروه اجتماعی کامل است ، یعنی دارای   نظام تقسیم کار و تفکیک نقش های دقیق و درونی شده است.(رفیع پور :1380:160)از طرفی هیاًت را میتوان به عنوان یک نهاد اجتماعی با کارکرد دینی دانست، که مانند هر نهاد اجتماعی دیگر هنجارهایی اجباری برای اعضای خود دارد .هیاًت را همچنین نوعی تشکل مذهبی برمحور عزاداری بر امام حسین (ع) و نیز مجموعه هایی از مردم هر محله در شهرها یا روستا ها که جهت سوگواری و روضه خوانی برای امام حسین و به ویژه در ایام عاشورا تشکیل می یابند (محدثی ، 1381 :504).
 هیاتهای مذهبی و خصوصا" هیاتهای سنتی را میتوان نهادی اجتماعی با کارکردی دینی دانست در این هیئتها وجود عواملی نظیر تقسیم کار مشخص ، حاکمیت آداب  و قوانین و نیز سلسله مراتب درونی ، وضعیتی را فراهم کرده که درصد پایداری و ماندگاری سازمان هیاًت بالا رفته است . گروه از راه برگزاری مناسک احساس را که از خود و وحدت خویش دارد دوره به دوره جاندارتر می سازد ضمن اینکه افرا د نیز به عنوان باشندگانی که دارای سرشت اجتماعی اند وجودشان را تثبیت میکنند .خاطره های پر افتخاری که در برابر چشمان شان دوباره جای می گیرندوافراد خود را با آن همبسته می یابند به آنان احساسی از نیرومندی واعتماد می دهند : آدمی هنگامی که می بیند ایمانی که در وجود او هست به چه گذشته دوردستی بر می گردد و یادآور چه چیزهای گرانقدری است اطمینان بیشتری در خود احساس می کند آموزندگی این مراسم از همین خصلت آن سرچشمه می گیرد .
به طور کلی ،پایبندی گروهی از افراد یک جامعه ،به یک شیوه عمل جمعی ،مانند برگزاری آیینی مشخص و همگانی ، نا خواسته پیوندها و ارتباطات میان اعضا را تقویت می کند  و در نتیجه ارتباطات قوی میان اعضاء ، همبستگی و انسجام اجتماعی هم تقویت می شود و اسباب ثبات ، استمرار و پایداری جامعه فراهم می شود خصوصا" وقتی که عاملی کمکی مانند باور دینی به انجام آن آیین جمعی معنا بخشیده و اهتمام به آن را با وعده ثواب جذاب تر کرده باشد(مظاهری،1387) .
درمیان اعضای برخی از هیئتهای جدید و نو ظهور  گرایش به نوگرایی و نو آوری کاملا" مشهود است .به عنوان مثال؛ می توان به تغییر نگرش جوانان مذهبی این هیئتها به مقوله آراستگی و زیبایی اشاره کرد که بر خلاف گذشته و مقاطع پیشین رعایت معیار های آراستگی و زیبایی نوعی ارزش محسوب میشود.مثلا" مداحان این هیئتها که اغلب جوان هستند ، با ظاهری بسیار مرتب و آراسته و مشخصا" با کت و شلوار به اجرای مراسم می پردازند و جوانان هیئتی هم بیشتر از گذشته به سر و وضع و مخصوصا" آرایش موی سر و صورت  خود می رسند . در این راستا همچنین  مجلس آرایی نیز به لیست وظایف برگزار کنندگان  این هیئتها اضافه شده است .
مجموعه عوامل مختلف از جمله ،سیاست جذب جوانان و نوجوانان و انعطاف پذیری الگوی  اسلام سیاسی –اجتماعی در کنار تغییر و تحولاتی که نو گرایی این هیئت ها را موجب شده است به تدریج دایره پرداختن به مقولات فقهی و عقیدتی –که طبیعتا" با مقداری سختی و خشکی ونیز امر و نهی و تکلیف آمیخته است –را محدودتر کرده است ؛در عوض عرصه را برای طرح مقولات اخلاقی و مباحث مرتبط گشاده است .البته آن هم نه اخلاق اجتماعی ،که باز با وظیفه و تکلیف و امر به معروف و نهی از منکر و خلاصه دشواری آمیخته است بلکه عمدتا" مباحث اخلاقی فردی ، که شیرین و دلنشین و جذاب است  و موجبات آرامش مخاطب جوان را فراهم می کند ،وبا اقتضای سن او منافاتی ندارد ،این گرایش غیر علنی ،آن قدر جوان پسند و جذاب است که درمقطعی ،حتی پای عده ای زیاداز جوانان و نو جوانان با گرایشهای غیرانقلابی و غیر مذهبی را هم به این هیئت ها باز می کند که به عنوان یک موفقیت برای این هیئات محسوب می شود(همان) .
 
بنابراین آنچه که امروز در جامعه ایران با آن مواجهیم، نوعی اشباع در ذائقه دینی مردم  نسبت به به الگوی دینداری رسمی وحکومتی  است که سالها از طریق رسانه ملی تبلیغ شده است از طرفی نیاز مردم به شنیدن حرف دین وقرارگرفتن درفضاهای مناسکی  همچنان باقیست ولی نوعی بی اعتمادی مردم نسبت به روحانیت - به عنوان نماد دینداری- که به واسطه عملکرد بد آن درطول سالهای پس ازانقلاب به وجود آمده است، سبب شده که عامه مردم در جهت برآوردن نیاز خود ،مرجعیت جدیدی را جستجو کنند ؛مرجعیتی که بنظر می رسد تا حد زیادی مداحان  و هیئتهای مذهبی هستند .در واقع دراستقبال مخاطب مذهبی  از هیئت، نقش عنصر «مداح »نقشی محوری و اساسی بوده است .
 
بررسی های تاریخی نشان می دهد که مقوله مداحی در ابتدا به عنوان جزئی از مناسک دینی  مردم ظهور کرد و آرام آرام در جریان نمایش تعزیه جلوه های یک هنر مستقل را به خود گرفت تا آنجا که با هرچه عمیق تر شدن شکاف میان مداح و منبری در میدان دین مداحی در هیات یک مدعی تمام عیار در میدان هنر (موسیقی) خودنمایی کرد.
 
 مداحان با استفاده از ابزار قدرتمندی مثل موسیقی، که غالبا" نیز متناسب با ذائقه عامه مردم انتخاب می شود توانسته اند جذابیتهای جدیدی برای مجالس مذهبی ایجاد کنند .تعداد زیادی از مداحان ازاین بستر مناسب برای دستیابی به شهرت و موقعیت اجتماعی مطلوب استفاده می کنند واز آنجا که برخی از آنها نیز پایبندی چندانی هم به باید و نبایدهای  دینی ندارند ، صوری را می نمایانند که چندان مورد تأیید مراجع دینی نمی باشد،ولی از طرفی رابطه مناسك و مخاطبانش، رابطه اي استدلالي و عقلاني نيست ودر مناسك استدلال منطقي و مستقيم در باب حقيقت يا سودمندي يك قضيه برای مخاطب مهم نيست بلكه “احساس رضايت اخلاقي حاصل از بجا آوردن منظم مناسك” است كه دراو اثرگذار است و در اين ميان مداحان بي شک سهم عمده اي در ايجاد چنين احساس رضايت اخلاقي و آرامشي که افراد در جريان شرکت در چنين  مجالسي مي يابند به عهده دارند،چرا که مداحان با آگاهی از نیاز افراد به دستیابی به چنین رضایت درونی وبا انگشت گذاشتن بر احساس مذهبی  و عاطفه انسانی  آنها ، اعتماد  مخاطبین را به خود جلب نموده و با استفاده از ابزاری چون شعر ،موسیقی ،حرکات ،ایما و اشارات خاص  ، آنها را مجذوب خود می نمایند .در واقع مداحان با تکیه بر بعد احساسی  مناسک مذهبی و ایجاد جذابیتهای مطابق با ذائقه مخاطبین خود ، محور برگزاری این مناسک شده اند چرا که؛ ایجاد  نوعي پيش آمادگي روحي در شنوندگان براي پذيرفتن و باوركردن  توسط  وعاظ و مداحان مناسكي ضروری و مقدم بر برهان و استدلال است. اين پيشداوري مناسب و شوق به باور كردن در مومنان، درست همان چيزي است كه ايمان را مي سازد
در واقع در حال حاضردرجریان برگزاری مراسم  مذهبی در هیئتها  ماشاهد بروز وظهورمداحی به شکل کاملا" تخصصی وحرفه ای هستیم که توانایی بالایی در جذب مخاطبین مجالس مذهبی از لحا ظ احساسی و عاطفی وایجاد احساس رضایت اخلاقی در آنها دارند.مداحی که کاملا"متفاوت ازگذشته و مطابق با ذائقه مخاطب امروزی و جوان ظاهر شده است.
 
 مخاطب مذهبی در مواجهه با فضای مدرن 
جنبشها، نهاد ها و افراد دینی  اولین ومهمترین مشتریان رسانه های مدرن بوده اند که به آن به عنوان بستری مساعد جهت تبلیغ دینی نگریسته اند اگر چه همزمان با آن نگرشی بدبینانه و نگرانی عمده درمورد تمامی این رسانه های مدرن وجود داشت که تصویری مادی گرایانه از مفاهیم قدسی ارائه دهند. البته در مقابل  گروهی  که  با دیدگاهی  ابزاری با این رسانه ها  برخورد می کردند،  سعی در استفاده مفید از آنها در جهت  اهداف خود را داشتند.در نتیجه چنین رویکردی بود که گام هایی درجهت تولید برنامه ای دینی و مذهبی و در نهایت  ایجاد رسانه دینی برداشته شد
انتقال و گسترش مفاهیم دینی، از شکل سنتی آن به مقیاسی گسترده و مدرن ، خود تحولاتی گسترده ، در قشرهای گوناگون جامعه ایجاد کرده است .به گونه ای که مخاطبان از قشری خاص در ساختارسنتی به مخاطبان چند قشری و چند جنسیتی درتحولات رسانه ای مدرن تبدیل شده وتغییرهای مهم و متفاوتی  را در  جوامع پدید آورده است .این توسعه مخاطب در دنیای رسانه ای دین ، منجر به تأثیرات گسترده ای در فهم و برداشت  قشرهای گوناگون جامعه ازدین شده است .در واقع دین رسانه ای ، نوعی ساختار شکنی از فضای سنتی آموزش و تبلیغ دین  که محدود به زمان و مکان ونیز محدود  به جمعی خاص (مانند مسجد) بوده و تحولات مدرن رسانه ه ای ضمن  در هم شکستن ساختار تک بعدی سنتی ، تأثیرات را بر مخاطبان متنوع خود چند بعدی ساخته است  (نوربخش و مولایی ،1390 :101). به بیانی دیگر نخستین ویژگی رسانه های جدید،گسست بین پیام ومکان ونیز پیام و شخصیت اخلاقی ورفتار فردی و اجتماعی مبلغ است.رسانه مدرن باشالوده شکنی تبلیغ سنتی دین ،رابطه پیام ومبلغ ومکان رادر هم می گسلدوباتوجه به ماهیت مکتوب وبصری که به پیام می دهد، قدرت انتخاب و آزادی عمل بیشتری به مصرف کنندگان پیام دینی می بخشد وفردگرایی رانیز تقویت می کند.رسانه مدرن با ایجادفضای مجازی،حضور فرد را در دنیاهای متفاوت امکان پذیر می سازد واز این نظر،فرد مصرف کننده پیام را درمعرض دنیایی متکثراز پیام های متفاوت دینی وغیردینی قرار می دهد وتبلیغ دینی رابه بازار رقابتی تبدیل می کند .(فیرحی 1390،:67)
     عصر مدرن را میتوان عصر تعارض و تعاطی رسانه ها دانست. این وضعیت برای افرادجامعه ما که دارای علقه های  خاص دینی بوده ودرفضای فرهنگ غنی اسلامی زیست می کنند ساحتی معین تر پیدا می کند. بنابراین درچنین فضایی از یک طرف می بایستی به شکل دهی رسانه ملی توجه  شود و از طرف دیگر به حضور پالایش یافته مفاهیم دینی در آن که حاصل آن نوعی تعامل و پیوستگی بین رسانه و دین خواهد بود. در جمهوری اسلامی ایران به تبع سیاست های حاکمیتی ونوع نگاه ایدئولوژیک به مقوله دین ، رسانه ملی به طور خاص  و دیگر انواع رسانه ها در پی استفاده گسترده  از رسانه به  منظور ارائه دین و فرهنگ دینی می باشند و در نتیجه ما درایران  با  رسانه دینی روبرو هستیم.  در این رسانه مفاهیم و ایده های دینی و نیاز مخاطبان در سطح وسیع آن برای تولید کنندگان برنامه های دینی قابل اهمیت است  . اگر درگذشته برای دریافت ایده ها  و اندیشه دینی به سراغ متفکر و صاحب نظران می بایستی رفت و در نزد آنها  شاگردی نمود، در شرایط جدید که رسانه دینی محوریت دارد این نقش به عهده رسانه ها و افراد رسانه ای که وظیفه ایجاد وفراهم سازی زمینه رشد فکری و فرهنگی مردم را بر عهده دارند گذاشته شده است. شرایط ایجاد شده به لحاظ رسانه ای باعث شده است تا نقش رسانه و تاثیر آن بر افکار و اندیشه افراد به لحاظ دینی  هر چه بیشتر باشد. در شرایطی که حضور رسانه بیش از همه شرایط و دوره های تاریخی به عنوان واسط بین انسان و انسان و انسان و اندیشه اش پررنگ شده است.
در این میان آسیبهایی نیز وجود دارد ؛ چراکه فرايندهاي ارتباطي   تصنعي ، عمل « اصيل » و تجربه ديني را  تهديد مي كنند؛ رسانه، تجربه ديني و معنوي را سرخورده و دلزده مي كند و  معرفت شناسي و هستي شناس ي آن را زندگي مدرن در دوران اخير، مورد تهديد قرار مي دهد؛ اشكال و انواعي از رسانه هاي مدرن كه ريشه در صور ت هاي  بياني دارند، نظير داستان و فرهنگ عامه، داراي قدرتي ضمني براي ازپاي درآوردن و از آن خودكردن عمل و تجربه ديني اند؛رسانه قدرتمند در دستان نيروهاي  قدرتمند دینی مي تواند باعث ترويج و ترفيع ايدئولوژي هاي خاص ديني شود.
در مدرنيته اخير، اشخاص، گرو ه ها و مخاطبان، معاني را از دل رسانه هاي مورد استفاد ه شان بيرون مي كشند. نيروهاي قدرتمند اقتصادي، ممتاز، و خلاق، ظهور گرو ه ها و افراد  به لحاظ اجتماعي  خودگردان را حمايت مي كنند. مرجعيت ديني به طور فزاينده اي در معرض تهديد است (خود اين امر، پيامد عصررسانه هاست). همزمان، در سراسر جهان، نسل هاي جديد وطبقات ايدئولوژيك درمي يابند كه خودشان بايد در مركزاكتشاف و ابراز معنوي و ديني خود قرار بگيرند.ساختار هر« خود آرمانی» به زبان دینی (مرجعی برای نظریه های گیدنز)  ، به هسته اصلي برنامه مدرنيته بدل مي شود. اينكه آيا اين برنامه نهايتاً موفق خواهد شد يا نه، مسئله اي است كه هنوز حل نشده است، اما درهرحال، امروزه مردم اوضاع را به اين شكل مي بينند و رسانه ها، حوزه اصلي به نتيجه رسيدن چنين برنامه اي هستند (هوور به نقل از: جوادی یگانه و عبداللهیان ،1386 :259).
 
 
منابع 
الیاده ،میرچا1372 ،رساله در تاریخ ادیان.ترجمه جلال ستاری تهران : سروش
گیدنز،آنتونی،1379،جهان رها شده ،ترجمه علی اصغرسعیدی و یوسف حاجی عبدالوهاب ،تهران ، علم و ادب
هوور،استوارت ،لاندبای ،نات1389 ،بازاندیشی درباره رسانه ،دین ،فرهنگ ،ترجمه مسعود آریایی نیا ،تهران سروش
رفیع پور، فرامرز1375،جامعه ، احساس ، موسیقی ،  شرکت سهامی انتشار
- محدثی حسن،1382،کارناوالی شدن عزاداری عاشورا، الگوهای رسمی و غیررسمی عزاداری در ایران ،انجمن جامعه شناسی دین
جمعی از نویسندگان ،1388 جستارهایی در رسانه جلد1و2 (( فناوری در رسانه -دین و رسانه)) ،ترجمه : جمعی ازمترجمان ،به کوشش سیدحمید رضا قادری-حسین عمید ،انتشارات  دانشگاه ادیان و مذاهب ،قم
جوادی یگانه،محمد رضا–عبداللهیان ،حمید1386،دین و رسانه ،،دفتر پژوهشهای رادیو،تهران
نوربخش،یونس –مولایی،محمد مهدی ،1390 ،فصلنامه علمی –تخصصی دین و رسانه  مرکز پژوهشهای اسلامی صدا وسیما ،شماره دوم
-محسنيان راد، مهدي، (1382)، حلقه وصل رسانه ها تشديد ادراك، تقليل احساس، روزنامه ايران، ش.2630
فیرحی ،داوود 1390 ، فصلنامه علمی –تخصصی دین و رسانه  مرکز پژوهشهای اسلامی صدا وسیما ،شماره دوم
سید مهدی سجادی ،1384کارکرد مساجد، مقاله مسجد و تعلیم وتربیت، ، ص207 / دوماهنامه مسجد، ش43
مظاهری ،محسن 1387،جامعه شناسی آیین های سوگواری و هیاتهای مذهبی در ایران ، رسانه شیعه،چاپ ونشر بین الملل
 
[i]http://anthropology.ir/article/574.htm

می پسندم دیدگاه (0) اشتراک گذاری گزارش به پلیس علمی
نسیم  کاهیرده نسیم کاهیرده
1397/04/12 19:57:05
بقعه سید علی صفوی معروف به سلطانعلی سیاهپوش «پیررودبند»

در محله رودبند در شمال غربی شهر دزفول و در ارتفاعی مشرف به رودخانه، بقعه« پیر رودبند» قرار دارد که از گذشته دور زیارتگاه اهالی شهر دزفول بوده است.   سید علی صفوی معروف به سلطانعلی سیاهپوش یا پیر رودبند یا «آقا رودبند» نسبش با ۲۲ واسطه به امام  موسی کاظم (امام هفتم شیعیان) می‌رسد .رودبند نوه شیخ صفی الدین اردبیلی و پدربزرگ شاه اسماعیل ص بوده است .

وی که در اردبیل می‌زیسته است درجریان سفر زیارتی به کاظمین شبی رؤیایی می بیند  که در آن از طرف امام جواد(ع) مأموریت می یابد که به دیار دزفول هجرت کرده و در آنجا، مردم را به تشیع دعوت کند؛ لذا به دزفول مهاجرت نموده و در پایان عمرش در همین محل هم مدفون شده است. در شرح حال وی می‌گویند: سیدعلی صفوی به آنچه مأمور بوده است عمل نموده و  مردم را به تشیع  دعوت می‌کند، اما مردم دعوت او را نپذیرفته و منکرش می شوند؛ تا اینکه  در پی  طغیان رودخانه «دز» سیدعلی در محلی که بقعه ایشان قرار دارد دعا نموده و رود خروشان دز آرام می شود. پس از این اتفاق غیر معمول مردم  به سمت او تمایل پیدا می‌کنند و دعوت او را می‌پذیرند و از آن پس  به او لقب «رودبند» می دهند. پیر رودبند به خاطر این اتفاق در بین مردم عزیز می‌شود و بعد از مرگ بقعه و بارگاهی برایش بنا می‌شود که تبدیل به محلی برای زیارت و گرفتن حاجات مردم می‌گردد .

برای درک بهتر زیارت امامزاده، ابتدا باید توصیفی از مکان ارائه شود.«مکان، بستری است که متن و مناسک را به زائران گره می‌زند. به همین جهت درک کلی از ویژگی‌های فضا لازمه فهم بهتر این پدیده است. مناسک زیارتی همگی در چارچوب مکان رخ‌ می‌دهند.»

 

بقعه «امامزاده  رودبند» در ردیف آثار ملی ایران هم به ثبت رسیده‌است. تاریخ ساخت این بنا به دوره تیموریان (۷۷۱–۸۴۵ هجری قمری) تعلق دارد ولی مرمت آن مربوط به روزگار شاه عباس صفوی و به سال ۱۰۳۰ هجری قمری است. بنای این بقعه را به زمان گورکانیان و به دستور امیرتیمور گورکانی نسبت داده‌اند و در زمان شاه عباس اقدام به مرمت آن شده است. گنبد سفیدرنگ این بنا مضرس و دارای ۲۰ سط است که این سبک معماری متعلق به خوزستان و بوشهر می‌باشد. روی دیوار های بقعه نقاشی‌های قدیمی دیده می‌شود که تمثال‌هایی از ائمه هستند  و در کنارهر تصویر نام‌ها به زبان عبری نگاشته شده است؛ مثلا" «شبر» و «شبیر» که نام‌های امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در زبان عبری هستند.در کنار بقعه درخت کناری وجود دارد که زائران با نیت حاجت گرفتن به آن پارچه‌هایی  گره زده‌اند . «در خصوص بعد احساسی رابطه با شخص امامزاده، علاوه بر تجربه استجابت، یکی از عوامل مهم «نسب» است.» (کاشی، ۱۳۹۴). رابطه‌ی احساسی زائران مانند احساس عشق و دوست داشتن و ... در بیشتر موارد مربوط به امامان آن هم به طور خاص امام علی، امام حسین و امام رضا است. همانطور که عنوان شد، با استناد به شجره‌نامه، نسب امام زاده رود بند با ۲۲ واسطه به امام  موسی کاظم (امام هفتم شیعیان) به پدر امام رضا(ع) می‌رسد.

  درپایین بقعه کنار رودخانه یک محوطه دنج و کوچک ساخته شده است که زائران برای خوردن غذا، چای و ...به آنجا می‌آیند و روی تختهایی مشرف به رودخانه نشسته و استراحت می‌کنند. وجود چشم‌انداز زیبا و آرام‌بخش رودخانه باعث شده است خیلی از افراد رهگذر برای آمدن به زیارتگاه «آقا رودبند» ترغیب شوند . «ساختار کالبدی بنا این امکان را به زائران می‌دهد که در عین اینکه در سایه‌ی مکان مقدس هستند به امور عرفی مانند تفریح بپردازند. کلیت بنای بقعه ومحوطه اطراف آن در این‌جا، می‌تواند شمایی از تصویر ایده‌آل نسبت میان دو جهان با هم و با زائر باشد.» در واقع موقعیت مکانی خاص این بقعه در شهر باعث شده است افرادی هم که خیلی اعتقاد به زیارت نداشته یا به قصد زیارت نیامده‌اند به صورت گذری زائر این امامزاده شوند. حضور جوانان در این مکان قابل توجه است؛ چراکه محوطه طبیعی این امام‌زاده به گونه‌ای است که محدودیت‌های  معمول و عرف در مکان‌های زیارتی را برای افراد ندارد.

درمحوطه زیارتگاه «امامزاده رودبند» قبرستانی قدیمی وجود دارد که هنوز هم مورد استفاده است بنابراین بخشی از جمعیت زائران این بقعه افرادی هستند که برای زیارت اهل قبور می‌آیند. این زیارتگاه همچنین ازگذشته محل تجمعات مذهبی و مناسکی مهم به ویژه دستجات عزاداری در ظهر تاسوعا و عاشورا بوده است و نمادی از دینداری و علقه‌های مذهبی مردم دزفول محسوب می‌شود. از اهالی قدیم دزفول نقل شده است: اسرایی که امیر تیمور گورکانی در بازگشت از جنگ و عبور ازمنطقه دزفول همراه خود آورده بود به شفاعت سید علی از مرگ نجات پیدا می کنند و به احترام او که همیشه عزادار امام حسین(ع) بوده، لباس سیاه پوشیده و خادم حضرت شده بعدها محله سیاهپوشان را در شهر دزفول تشکیل دادند که این محله هنوز از محله‌های معروف شهر محسوب می‌شود. گفته می‌شود از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ مردم دزفول برای اتحاد بیشتر، بقعه رودبند را برای تجمع عزاداران در نظر گرفتند.

بنابراین وجود بقاع و اماکن زیارتی مانند مقبره «پیر رودبند» در این منطقه علاوه بر کارکرد زیارتی و سیاحتی دارای کارکردهای انسجام ‌بخش اجتماعی مهمی نیز بوده‌اند؛ چراکه در تاریخ این شهر از گذشته و تا به امروز اعتقادات مذهبی محوریت انسجام و همبستگی و مکان‌های زیارتی و مقدس  مرکز ثقل کنشهای مناسکی مردم بوده اند.

منابع

شریعتی مزینانی،سارا  -شیما غلامرضا کاشی، ۱۳۹۴، سیالیت و مناسک دینی، فصلنامه تحقیقات فرهنگي ایران، دوره هشتم، شماره۳، پاییز، ص۹۷-۶۱

 

 

http://www.socio-shia.com/index.php/news-reports/90-mainnews/388

می پسندم دیدگاه (0) اشتراک گذاری گزارش به پلیس علمی
نسیم  کاهیرده نسیم کاهیرده
1397/04/12 18:34:17
نیاز جامعه به تعادل ((غم )) و ((شادی )) مقوم(( برساخت شادی)) در بستر مناسک

مفهوم جشن و سرور وقتی که درساحت دین ،آیین و مناسک وارد می شود صبغه ای قدسی و تطهیرکننده می یابد . یعنی صرفا" فرح و شادمانی زودگذرنیست بلکه بستری است که درپرتو شور و هویت و مای جمعی آن ، معانی ، باورها و ارزشهای دینی افراد مرور و تقویت می شوند . به عبارتی (( مناسك بواسطه نوع عواطفي كه در درونشان دارند زمينه ايجاد تجربه شادمانه يا اندوهگين و رنج آلود جهان را فراهم مي كنند .لذا پاره اي از مناسك مومنان را به تجربه شادمانه جهان مي رسانند و پاره اي ديگر به تجربه رنج آلود و اندوهگين جهان. اولويت و تقدم اينها بستگي به اولويت و تقدم اين عواطف در حيات اجتماعي و روحيه جمعي و فردي افراد دارد. ))

در جامعه شیعی ایران موازنه میانه جشن و عزاداری همواره نابرابر بوده و عزاداری ، مناسک مسلط و غالب در این عرصه بوده است و در تبیین فلسفه آن مسئله کارکرد عزاداری در اعتراض به حکومت غاصب و جائر مطرح می شود ؛ اما مسئله این است که در زمان حاکمیت دینی شیعی که چنین کارکردی موضوعیت چندانی ندارد قاعدتا" مورد انتظار این است که وجه شادمانه مناسک دینی نیز فرصت بروز و ظهور یابند. [i]

برخی صاحبنظران حوزه مطالعات جامعه شناختی دین مدعی اند نوعی تفکر دینی -محافظت گرایانه - غالب در ایران پس از انقلاب اسلامی بر بروز رفتارشادمانه جمعی تأثیر منفی داشته است .[ii]

بنظرمی رسد درسالهای اخیر به تبع افراط در برگزاری مجالس روضه و عزاداری و پرتعداد شدن روز های سوگ در تقویم سالانه  نیاز اجتماعی جامعه به صورت قابل توجهی به برگزاری مناسک دینی با وجهی شادمانه و نشاط انگیز سوق پیدا کرده است ؛ به عبارتی آن بخش از جامعه دینداران که در تفکر دینی اشان شادی و نشاط جزء ضروریات زندگی تلقی می شود در این جهت حرکت نموده اند ؛بطوریکه امروز شاهد بروز آثار چنین نگاه و نگرش ترمیمی به مناسک دینی هستیم و در بزرگداشت اعیاد مذهبی ،ولادت پیامبر(ص) و امامان معصوم (ع) با برنامه ریزی های گسترده در سطح نهادهای مختلف رسمی و غیررسمی تلاشهای چشم گیر و قابل توجهی درجهت ایجاد فضایی مثبت و بانشاط دینی صورت می گیرد . مشاهدات میدانی در این زمینه حاکی از اینست که آثار این حرکت هدفمند از سوی اقشار مختلف و عموم مردم جامعه نیز در قالب گردهمایی ها در مساجد و حسینیه ها و مجالس خانگی به ویژه مجالس زنانه تقویت شده است ؛بطوری که در یکی دو سال اخیر ساکنان شهرهای مختلف و حتی روستاها هم به تقلید از شهرهای مذهبی مثل مشهد و قم و کلان شهرهایی مانند تهران و اصفهان و ...به صورت قابل توجه و پرتعداد تری به برگزاری اعیاد و جشن های مذهبی مبادرت ورزیده اند.

اوج این جشنها و مراسم نکو داشت مربوط به اعیاد شعبانیه و درایام ولادت امام حسین(ع) و امام زمان(عج) است بطوریکه در این ایام درگذر از هرشهر و محله ای می توان به راحتی چند مورد از این گردهمایی های شادمانه و جشن ها را مشاهده نمود .

 

 

 

 

شریعتی ،سارا و دیگران) ،1394،جشن های مذهبی در ایران ، همایش ملی مطالعات اجتماعی دین  ( ر.ک :

[ii]،شادی و تفکر دینی در ایران پس از انقلاب اسلامی ،همایش ملی مطالعات اجتماعی دین  (محدثی ، حسن و دیگران) ،1394 ، 


می پسندم دیدگاه (0) اشتراک گذاری گزارش به پلیس علمی