چکیده :

مولوی اکثر قسمتهای مثنوی معنوی را به گفتۀ خودش، در حالت بی خودی و در اثر تلقین منِ ملکوتیِ خود سروده است و در این شرایط، که لحظات ناب یک عارف محسوب می شود، اصالت با موسيقي و كلمات است و معاني تابع موسيقي و الفاظ اند و مولوي براي اصالت بخشیدن به کلمات و برجسته سازی عناصر زبانی و بالتّبع، تأثيرگزاري عاطفيِ مضاعف از شگردها و ترفندهاي مختلف بهره مي¬گيرد. در اين ميان، مبحثِ فعل و شيوة برجسته سازی آن در مثنوي معنوي يكي از جالب توجه ترین موارد مي باشد كه مولوي به شكلهاي گوناگون از جمله، تصرفات صرفي و نحوی، حذف، تأثيرپذيري از گويش و لهجة مردمي و ... این شگرد را عملی می کند. این شگردهای هنری از جنبه های مختلف، منطبق با نظریات نقد زیبایی شناختی صورتگرایان می باشد. از آنجایی که از یک طرف مثنوی معنوی، تاکنون کمتر بر پایۀ نظریه های جدید نقد ادبی مورد نقد و تحلیل قرار گرفته است و از طرف دیگر هرچند مکتب فرمالیسم جریان نوپایی است که در اوایل قرن بیستم در روسيه پديدار شد، اما با توجه به این که در دوره های گذشته برخي از علماي بلاغت اسلامی نیز به لفظ و فرم، بيش از معني اهميت می دادند، بنابراین نگارنده قصد دارد در این مقاله برای تبیین جنبه های هنری مثنوی معنوی، « مبحث فعل » را از دیدگاهی فرمالیستی بررسی نماید.

کلید واژگان :

مولوی، مثنوی معنوی، نقد فرمالیستی، برجسته¬سازی، فعل.



ارزش ریالی : 600000 ریال
دریافت مقاله
با پرداخت الکترونیک