فرایندهای خودتنظیمی به ظهور الگوهای منظم متفاوتی در ساختار اکوسیستم ها منجر می شوند، به طوری که دینامیک این الگوهلاا از قدرتمندترین شاخص ها برای پیش بینی گذرهای بحرانی است. به دلیل اهمیت پیش بینی وقلاوم گلاذرهای بیابلاانی در اکوسیسلاتم هلی خشک، در دهه های اخیر مدل های پیوسته، متشكل از معادلات دیفرانسیل مشتق جزئی برای تحلیل دینامیک الگوهای پوشش گیاهی با توجه به نوم مكانیزم مسلط در این اکوسیستم ها ارائه شده اند. در مقالۀ حاضر با نگاهی اجمالی به برخی از این مدل ها، بلاا تأکیلاد بلار مدل جیلاد، روند تغییر الگوهای پوشش گیاهی در اکوتون های خشک بررسی شده است. هدف از این مقاله بررسی ارتباط بین تحليل ژئوسیستم ها، آستانه ها و دینامیک های غیرخطی الگوهای پوشش گیاهی برای پیش بینی پاس سیستم هلاا بلاه تلانش هلاای محیطلای، از طریق مدل های دینامیک پوشش گیاهی است. نتایج بر اساس مدل جیلاد بیانگر این واقعیت است که گذرهای بیابانی لزوملااً ناشلای از تغییرات کاتاسترف نبوده، بلكه تغییر از وضعیت های همگن پوششی به شلارایط همگلان فاقلاد پوشلاش یلاا گلاذرهای بیابلاانی، فراینلادی تدریجی و مرحله ای است. گواه این ادعا بر اساس کالیبراسیون خروجی های مدل با مشاهدات تجربی، شكل گیری الگوهای حدواسط و ترکیبی در محدوده های پایداری دوجانبه در حین گذر از یک وضعیت پایدار به سایر وضعیت های پایلادار متنلااوب اسلات. همچنلاان کلاه اکوسیستم ها به نقا گذر نزدیک تر می شوند، به دلیل تشدید تنش های محیطی، میزان انعطاف پذیری آن ها کمتر می شود به طوری که به تدریج، الگوها نظم خود را از دست می دهند و به صورت الگوهای نامنظمی از خطلای، ملاارپیچ، درزی و نقطلاه ای در سیسلاتم ظلااهر می شوند.
کلید واژگان :الگوهای پوشش گیاهی، علائم پیش آگاهی، گذرهای بیابانی، محدودۀ پایداری دوجانبه، مدل های پیوسته.
ارزش ریالی : 600000 ریال
با پرداخت الکترونیک