چکیده :

ورود بنگاه به فعاليت اقتصادي مي‌تواند نشانه پويايي اقتصاد باشد، اما اينكه بنگاه‌ها، زمان ورود چه ‌ميزان متناسب با اندازه ‌بهينه وارد و يا در ادامه به آن همگرا مي‌شوند، سؤالاتي است كه براي پاسخ به آنها دو ديدگاه مطرح مي‌باشد. در ديدگاه نخست، بنگاه پس از ورود با يادگيري از بازار، اندازه خود را تعديل و به فعاليت ادامه مي‌دهد. در ديدگاه دوم، بنگاه اندازه خود را تعديل ننموده و در بلندمدت از بازار خارج مي‌شود. در اين راستا، بررسي توزيع اندازه بنگاه‌هاي جديد در يكي از اصلي‌ترين صنايع توليدي ايران (صنعت نساجي) هدف اصلي اين پژوهش مي‌باشد. داده‌هاي موردنظر شامل بنگاه‌هاي جديد نساجي در 1376 (مركز آمار ايران) و پيگيري آن تا 1384 مي‌باشد. براي بررسي توزيع اندازه، از روش ناپارامتريك و معيارهاي اشتغال، ارزش‌توليدات و ارزش‌افزوده استفاده شده است. نتايج نشان‌دهنده آن است كه توزيع اندازه اشتغال از الگوي يادگيري‌ فعال پيروي نموده و خود را با شرايط بازار تطبيق نداده‌اند. اما بنگاه‌ها با معيارهاي ارزش‌توليدات و ارزش‌افزوده از الگوي يادگيري منفعل پيروي و به توزيع لگ‌نرمال همگرا شده‌اند. عدم توانايي بنگا‌ه‌ها در همگرايي اشتغال و توانايي آنها در همگرايي توليد و ارزش‌افزوده مي‌تواند نشانه‌هايي از انعطاف‌ناپذيري بازاركار ايران بوده و بازنگري در قوانين آن براي انعطاف‌پذيري بيشتر اهميت مي‌يابد.

کلید واژگان :

توزیع اندازه بنگاه، روش های ناپارامتریک، تابع چگالی کرنل، صنعت تولید منسوجات



ارزش ریالی : 600000 ریال
دریافت مقاله
با پرداخت الکترونیک