چکیده :

تحولات شهري برون‌زا كه عمدتاً شهرگرا و تمركزطلب مي‌باشد، در سدة اخير تحولات ساختاري شگرفي را در نظام شهري و شهرنشيني ايران رقم زده است. بطوريكه جمعيت شهرنشين كشور از حدود 6/20 درصد در سال 1279 به بيش از 3/61 درصد در سال 1375 رسيد؛ كه اين تحول ناشي از گسترش شتابان شهرنشيني در كشور مي‌باشد. در عين حال طي اين مدت شبكه شهري كشور بهم خورد و تمركز جمعيت در شهرهاي بزرگ مهمترين ويژگي نظام شهري اين دوره مي‌باشد. ساماندهي و برنامه‌ريزي منسجم بمنظور بهبود كيفيت زندگي شهروندان و فضاي شهري از يكسو و كنترل و مهار حاشيه‌نشيني و شكل‌گيري شهركهاي خودرو و بي‌برنامه در اطراف شهرهاي بزرگ از سوي ديگر، ضرورت شكل‌گيري و طراحي شهرهاي جديد با برنامه را حتمي ساخته است. با اين وجود مي‌بايست در سياستهاي كلان توسعه شهري كشور، ضعف مديريتي در ساختار اداري،‌اجرايي اين شهرها و بالاخره محدوديتهاي ناشي از خلاء هويت در شهرهاي جديد، تجديد نظر نمود. رفع اين نقيصه‌ها مي‌تواند در ارتقاء جايگاه شهرهاي جديد در نظام شهري كشور نقش‌آفرين باشد. به طور كلي عمده‎ترين مسائلي كه باعث عملكرد ضعيف شهرهاي جديد كشور شده‎اند، عبارتند از: نخست: «فقدان برنامه‎ريزي منطقه‎اي و توجه صرف به طرحهاي شهري كه نتيجه اين امر در غالب موارد باعث ايجاد صدمات جبران‎ناپذير به توان زيست‎محيطي و منابع غيرقابل احياء بوده است». اين عامل متوجه انواع توسعه‎ها و ساخت و سازها مي‎شود كه در مورد شهرهاي جديد نمودي قويتر دارد. دوم: اعلام اين مطلب از سوي وزارت مسكن و شهرسازي كه اين شهرها بدون كمك دولت ساخته مي‎شوند و در نتيجه هيچ يك از بخشها و دستگاههاي دولتي تعهدي براي پاسخگويي به نيازهاي اين شهرها ندارد، مي‎باشد كه سبب بار مالي سنگيني براي مديران شهرهاي جديد شده است . سوم: مهمترين مشكل شهرهاي جديد در تمام دنيا فقدان هويت است. در مورد شهرهاي جديد ايران نيز «با تأسف بايد بگويم شهرهاي جديدي كه بنياد گذارده‎ايم از آنرو كه فاقد يك خصيصه متمايز هويتي است هيچ انگيزه غرورآميزي براي شهروندان آن كه خود را وابسته به آن بدانند ايجاد نكرده است

کلید واژگان :

شهرهای جدید ایران، شبکه شهری، شهرنشینی برونزا، هویت شهری، ضعف مدیریتی، برنامه ریزی منطقه ایی.



ارزش ریالی : 600000 ریال
دریافت مقاله
با پرداخت الکترونیک