چکیده :

چکیده آنچه خیام را از دیگر شناسندگان راز متمایز کرده، صمیمیت فراوان او در قبال نادانی خویش است . او می داند که نمی داند و این نادانی را نه تنها از خود و دیگران پنهان نمیکند که در بوق و کرناي چهارگانیهاي بلندآوازه خود به اوج فریاد میرساند. او میخواهد با این کار به همه مدعیان دانایی بیاموزد که دانستنِ ندانستن، عیب نیست بلکه به دروغ خود را واقف اسرار شناساندن عیب است. او میخواهد در رباعیات خویش به بانگ بلند خاطرنشان کند که مدعیان خبر، در اصل بی خبرانند. همین اقرار به نادانی است که حیرتی همسنگ با حیرانی عارفان را براي روان او به وجود می آورد. در این مقاله سعی می شود ضمن تبیین ابعاد حیرت و سرگردانی خیام در رباعیات فیلسوفانه او، نشان داده شود اسرار شگفت انگیز این سرگردانی به چه میزان، طبقات مختلف مخاطبان متنوع او را تحت تاثیر قرار داده است و آنها تا چه اندازه در این حیرانی شگفت انگیز فرو رفته اند.

کلید واژگان :

خیام، عرفان، حیرت، معرفت، مستی.



ارزش ریالی : 600000 ریال
دریافت مقاله
با پرداخت الکترونیک