چکیده :

ملّا حسن ادیب اهری در اوّلین سالگرد سام خان قره جه داغی، ملقّب به «امیر ارشد»، مرثیه ای سروده که از نظر جامعه شناختی قابل تحلیل و بررسی است. با مطالعۀ این سوگ سروده، متوجّه می شویم که ملّا حسن، برای تأثیر نهادن در طبقات اجتماعی، از شیوۀ حداکثر آگاهی ممکن طبقاتی جامعه، سود برده و توانسته است با ارائۀ اطّلاعات قابل عبور، شخصیّتی از سام خان، برای جامعۀ روشنفکری آن زمان ترسیم کند که بیشتر با خواسته های ذهنی طبقۀ خویش سازگار است، تا با حقایق تاریخی موجود در اسناد و کتاب ها. سام خان در این سوگ سروده، شخصیّتی آرمانی، مبارز، مشروطه خواه، استبداد ستیز و مقبول و مورد پسند جامعۀ روشنفکر و طبقۀ عامّۀ مردم، معرّفی شده است، که برخی از این آگاهی ها با پیشینه و اسناد تاریخی موجود؛ همخوانی ندارد. این که آیا ملّاحسن با مفاهیمِ طبقات اجتماعی و حداکثر آگاهی ممکن و آگاهی واقعی و... آشنایی داشته، بر ما پوشیده است، امّا بررسی متن سوگ سروده، نشان می دهد، وی به طور غریزی و با استفاده از استعدادِ خدا دادی خود، توانسته است این مفاهیم را در مرثیۀ خود، پیاده کند. در این نوشته از شیوۀ ساختارگرایی«لوسین گلدمن» استفاده کرده ایم و با توضیح و پیاده کردن دو روش «درک» و «توضیح»، روی متن(سوگنامه)، سعی کرده ایم، ارتباط ساختاری متن مورد نظر با طبقات اجتماعی و مفاهیم آگاهی ممکن توده ها و حداکثر آگاهی ممکن جامعه و اطّلاعات قابل گذر را تبیین کنیم. یافته های تحقیق نشان می دهد، بین اطّلاعات قابل عبور در این سوگ سروده و طبقۀ اجتماعی و ساختار زمان تولید اثر، ارتباط مستقیمی وجود ندارد.

کلید واژگان :

آگاهی واقعی و حداکثر آگاهی ممکن، ادیب اهری، ساختارگرایی، سردار ارشد، طبقه اجتماعی، لوسین گُلدمن



ارزش ریالی : 600000 ریال
دریافت مقاله
با پرداخت الکترونیک