چکیده :

مفاخره و نارسیسیسم، دو اصطلاح به ظاهر شبیه هم، ولی متفاوت از یکدیگرند؛ اولی مربوط به ادبیّات و دومی نوعی اختلال روانی و مربوط به علم روان شناسی است، که اغلب بدون در نظر داشتن وجوه اختلاف و اشتراک، به جای هم به کار گرفته می شوند. در متن و بطن آثار نگارین شهریار، مضامین مختلفی وجود دارد، که از جملۀ آنها مفاخره های مختلف با بسامد بالا است. تنوع، زیبایی و صلابت این مفاخرات به حدّی است، که خواننده را به این فکر وا می دارد که آیا خودستایی های شهریار ناشی از عقدۀ حقارت و خودبینی است، یا آنها را صرفاً در جهت ادبی به کار گرفته است؟ در نوشتۀ حاضر کوشیده ایم با بازخوانی دقیق اشعار فارسی و ترکی شهریار و بهره گیری از شیوۀ استقرایی، مفهوم مفاخره را، که ارتباط مستقیمی با شرایط و زمینه های زندگی شاعر دارد، تحلیل کنیم. حاصل پژوهش نشان می دهد، شهریار در فخریه سرایی که نوع ادبی ِفرعی یا روبنایی است گوی سبقت را از همۀ شاعران تاریخ ادب فارسی ربوده است. این در حالی است، که اغلب محققان مفاخره های خاقانی را در رأس هرم شعر فارسی قرار می دهند. باید افزود، که در زندگی و آثار شهریار، شواهدی دال بر خودشیفتگی(نارسیسیسم) او وجود ندارد.

کلید واژگان :

شهریار، مفاخره، خودشیفتگی، دیوان اشعار.



ارزش ریالی : 600000 ریال
دریافت مقاله
با پرداخت الکترونیک