از زمان آغاز تدوين حقوق بينالملل درياها، عامل جغرافيا نقش مهمي را ايفا كرده است. امروزه نيز مسائلي مانند وقايع قطب شمال و منازعات ميان كشورها در بسياري از نقاط دنيا بر سر قلمروهاي دريايي، نشانگر اين واقعيت است كه عامل مكان، نقش اساسي در بحثهاي ميان كشورها دربارة ادعاهاي حقوقي آنها بازي ميكند. اين پژوهش بر اساس ديدگاه نئورئاليستي و با روش توصيفي تحليلي به بررسي اين مسئله مي پردازد كه عوامل جغرافيايي، چه نقشي در تدوين حقوق بينالملل درياها و منازعات ميان كشورها بر سر قلمروهاي دريايي داشته است . در اين راستا نقش عوامل موقعيت جغرافيايي، جزر و مد، شكل سواحل و وضع ناهمواري هاي ساحلي، خليج، عمق، جريانهاي دريايي، دلتا، آبسنگ، برآمدگي جزري، تنگه، دهان ة رودخانه، بسته يا نيمه بسته بودن دريا، مجمع الجزاير و منابع اقتصادي بستر دريا ، در تدوين حقوق بين الملل درياها مورد بررسي قرار گرفته است . نتايج اين پژوهش نشانگر آن است كه جغرافياي سياسي درياها يك هويت ميان رشتهاي دارد؛ يعني نقش جغرافيا، حقوق بين الملل، ديپلماسي، فناوري و قدرت را در چگونگي تعيين قلمروهاي دريايي و بهره برداري دولت هاي ساحلي از آنها مورد بررسي قرار ميدهد. در اين ميان جغرافيا بستر تمام اين مسائل است ؛ چراكه جغرافياي كشورهايي كه در روند تدوين حقوق بين الملل درياها حضور فعال داشت ه اند، به خصوص خصيصه هاي فيزيكي و ژئومورفولوژيكي سواحل آنها، نقش مهمي در تعيين وضعيت حقوقي قلمروهاي دريايي داشته است. از سوي ديگر قوانيني كه بر اساس منافع و با اعمال زور قدرت هاي بزرگ تصويب شد هاند نيز، بر جغرافياي كشورها تأثير گذاشته است.
کلید واژگان :جغرافيا، حقوق بينالملل درياها، قلمرو، قلمروگستري، موقعيت جغرافيايي.
ارزش ریالی : 600000 ریال
با پرداخت الکترونیک