چکیده :

دو اصل حق تعيين سرنوشت و حق حاكميت ملي از مهمترين اصول بنيادين حاكم بر سازمان ملل متحد است كه به طرق مختلف از جمله در منشور اين سازمان (بند 2 از ماده 1، بندهاي 1، 4 و 7 از ماده 2، بند 3 از ماده 55، مواد 73-74 و ماده 77)، ميثاق حقوق بشر سال 1966 سازمان و قطعنامه‌هاي شوراي امنيت (از جمله قطعنامه‌هاي 1514و 1803) آن مورد تصريح و تأكيد قرار گرفته است. اما با گذشت زمان و بروز تحولاتي در عرصه بين‌المللي، تعارض ميان اين دو اصل بيش از پيش آشكار شده است. براي نمونه مطالعه تحولات كوزوو نشان مي‌دهد صدور يكجانبه اعلاميه استقلال اين منطقه از سوي پارلمان كوزوو، در تعارض آشكار با حاكميت ملي يوگسلاوي قرار گرفته و شوراي امنيت سازمان ملل متحد با وجودي كه در تمامي قطعنامه‌هاي 1169، 1199، 1239، 1244 و ديگر اسناد و اقدامات خود كه براي حل بحران ميان كوزوو و صربستان صادر و پيگيري نموده همواره بر لزوم احترام به اين دو اصل در قالب شناسايي حق حاكميت ملي يوگسلاوي و حق تعيين سرنوشت مردم كوزوو تصريح نموده، در عمل از مداخله نظامي ناتو در يوگسلاوي جلوگيري نكرد، آن را تقبيح ننمود و در نتيجه حاكميت ملي يوگسلاوي مخدوش گرديد. رأي مشورتي 22 جولاي 2010 ديوان بين‌المللي دادگستري نيز كه بنا به درخواست و پيگيري‌هاي اين سازمان صادر شد و همچنين قطعنامه مجمع عمومي سازمان در 13 اكتبر 2010 مبني بر عدم مغايرت اعلام يكجانبه استقلال از سوي كوزوو با حقوق بين‌الملل، هم به نوعي اين ترجيح سازمان در حق تعيين سرنوشت كوزوو را نسبت به حاكميت ملي يوگسلاوي تأييد نمود. اين مقاله با مراجعه به اسناد سازمان ملل متحد و اقدامات شوراي امنيت و ديگر اركان آن و همچنين اقدامات صورت گرفته از سوي جامعه بين‌المللي براي حل و فصل بحران كوزوو، تلاش مي‌كند تا تعارض ميان دو اصل حق تعيين سرنوشت ملت‌ها و حق حاكميت ملي را در رويه سازمان ملل متحد بررسي و علت ترجيح يكي بر ديگري را تحليل نمايد.

کلید واژگان :

سازمان ملل متحد، اصل تعيين سرنوشت ملت‌ها، حق حاكميت ملي، كوزوو، يوگسلاوي



ارزش ریالی : 600000 ریال
دریافت مقاله
با پرداخت الکترونیک