چکیده :

امروزه به دليل تحولات گسترده اقتصادی و پيچيدگيهای فرآيندهای کسب و کار،سازمان‌ها در فضای رقابتی سختی قرار گرفته اند بگونه ای که آنان با چالش بسيار جدی مانند کمبود دانش آموختگان ماهر و متخصص مواجه هستند که اين ناشی از عدم تناسب آموزش دانشگاهي و مهارت دانش آموختگان با نيازهاي متغيير بازار می باشد.لذا توسعه آموزشهای مهارتی و حرفه ای کارکنان و ايجاد انگيزه در آنان يکی از اهداف راهبردی مديريت محسوب می شود. در واقع می توان گفت که آموزش از مهم ترين اقدامات و برنامه هاي هر سازماني بوده و نظام آموزشي تكميل كننده نظام استخدامي به شمار مي رود و باعث توانمندي نيروي انساني و مهارت هر چه بيشتر شاغلين براي اجراي وظايف محول شده و نهايتا موجب دستيابی به اهداف سازماني با كار آيي و اثربخشي مناسب می گردد ولی با نگاهی دقيق تر به سازمانهای سنتی ايران در می يابيم که آموزش به صورت محدود اعمال می گردد و بيشتر برنامه های آموزشی سازمانها بدون نياز سنجی از نيازهای شغلی چه به صورت فردی و چه به صورت سازمانی صورت می گيرد و اکثريت مديران سازمانها بر اين باور هستند که اصولا آموزش هزينه زاست و بايد به ظرفيتهای بالفعل کارکنان توجه داشت و نه ظرفيتهای بالقوه آنها، که اين امر می تواند مانع از ارتقاء محصولات با کيفيت به مشتريان و همچنين توسعه پایدار کشور در منطقه گردد. در اين مقاله به اهميت آموزش منابع انسانی و تأثير آن بر روند توسعه پایدار، فرآيندهای آموزش،تکنيکهای کاربردی ،مدلها ، چالشهای عمده اين نظام در سازمانهای دولتی و ارائه راهکارهايي در اين زمينه پرداخته شده است.

کلید واژگان :

آموزش، فرآيندهای آموزش، تکنيکهای کاربردی، مدلهای آموزش و چالش



ارزش ریالی : 300000 ریال
دریافت مقاله
با پرداخت الکترونیک