چکیده :

دنيايي كه در آن به سر مي بريم بسيار پيچيده و در عين حال پويا و واجد دو ويژگي عمده، منابع محدود و نيازهاي نامحدود مي باشد. همين محدوديت در نيازها وخواستهاي بشر است كه موجب توجه روزافزون به بهره‌وري گرديده است. از يك سو جمعيت رو به ازدياد، گسترده نيازهاي بشري را سير تصاعدي داده و ازسوي ديگر، براي انسانهايي كه هرلحظه به جهان قدم مي‌گذارند، استفاده و بهره‌برداري بهينه از منابع را محدود ساخته است. اغلب فعاليتهايي كه در زمينه اصلاح كيفيت صورت مي‌گيرد نياز به دانش جديدي براي سازمان‌دهي دارد. در حقيقت، دمينگ بيان داشت كه بهترين تلاش و كار سخت تنها با دانش جديد حاصل نمي‌گردد، بلكه جستجو و رقابت عميق‌تر است كه ما را بدان مي‌رساند. اين مقاله پيشنهاد مي‌كند كه درك دانش بايد در درك اصلاحات سازماني نقش اصلي را ايفاء نمايد. عدم موفقيت در مديريت كيفيت بر نقش دانش در فعاليتهاي اصلاحي تأثير مي‌گذارد. مقاله حاضر در خصوص ارتباط ميان كيفيت و دانش و نيز ديدگاههاي مختلف دانش است كه در اين جهت توسعه مي‌يابد. نيز به چگونگي روشهاي مؤثر مديريت كيفيت كه به عملكرد اصلاح شده منتهي مي‌گردد، پرداخته شد. همچنين كيفيت و دانش را از ديدگاههاي مختلف آكادمي و تفكر كيفي رهبران مورد بررسي قرار مي‌دهيم و در خصوص تحقيقات اوليه به عمل آمده در مورد كيفيت عملكرد بحث نموده‌ايم. سپس به ارائه مدلي بمنظور يكپارچه‌سازي فعاليتهاي مديريت كيفيت با فرآيندهاي خلق دانش پرداختيم و بر مبناي اين تئوري يكپارچه در خصوص پيشنهاد براي تست و كاربردهاي آينده بحث نموده‌ايم. در نهايت، نتيجه‌گيري نموده و در خصوص اهميت مديريت كيفيت و دانش در زماني كه عملكردهاي سازمان‌يافته بهبود مي‌يابد، بحث شده است

کلید واژگان :

مديريت كيفيت- فرآيند خلق دانش - يكپارچه‌سازي فعاليت - مدل



ارزش ریالی : 300000 ریال
دریافت مقاله
با پرداخت الکترونیک