چکیده :

زماني كه ندهرمن درسال1970به عنوان مسئول مدیریت آموزشی در جنرال الکتریک به دنبال راههایی جهت القاي خلاقیت در طیف گسترده ای از کارمندان شرکت جستجو مي كرد. جستجوی او از ماهیت و منبع خلاقیت منجر به یک اکتشاف مجدد شخصی او از مغز شد که به ترتيب زندگی و حرفه او را تحت تاثير قرار داد و در نهايت منجر به توسعه تكنولوژي تسلط مغز گرديد. ’’ ند هرمن ‘‘ پدر تكنولوژي تسلط مغز پس از سالها تحقيق وبررسي بر روي عملكرد مغز، مدل چهارربعي خود از مغز را با تلفيقي از مدل نيمكره چپ وراست راجر اسپري ومدل تثليث مغز مك لين ابداع نمود. وي همچنين بعنوان مبدع مدل مغز كامل در توضيح انعطاف پذيري مغز كه فرايند خلاقيت را در بر مي گيرد، اولين دانشمندي است كه منشاء خلاقيت را در ناباوري ديگران مغز معرفي نمود و ابزار سنجشي را ابداع نمود كه به اشخاص در زمينه آگاهي از پتانسيل هاي مغز شان كمك نموده و راهگشاي موانع ارتباطات موثر، تصميم گيري هاي بهتر و حل مسائل سازماني، مديريت اثربخش و خلاقيت مي باشد. با توجه به اينكه خلاقيت، دريچه اي نا محدود وبديع را به سوي ايده هاي نو، راه حلهاي جديد، نگرشها، قابليت هاي كار آمد مي گشايد و اين منبع نامحدود قدرت تفكر، مي تواند كليد حل بسياري از معضلات سازمان ها در عصر فراپيچيدگي گشته و همچنين زمينه هاي رشد و توسعه ي اجتماعي و افزايش ظرفيت ها و قابليت هاي توسعه در ابعاد وسيع تر را به ارمغان آورد، در اين مقاله مي‌كوشيم تعامل فرايند خلاقيت گراهام والز را با تسلط ربع هاي مغزي ندهرمن هر چند به صورت مختصر، معرفي نموده و موانع خلاقيت در ارتباط با تسلط ربع هاي مغزي را نيز بررسي نموده و در پايان به تعامل سبك تفكر خلاق و تسلط ربع هاي مغزي با اثربخشي مديران بپردازيم.

کلید واژگان :

خلاقيت، تفكر خلاق، مدل مغزي هرمن، تسلط ربع‌هاي مغزي



ارزش ریالی : 300000 ریال
دریافت مقاله
با پرداخت الکترونیک