چکیده :

حملات یازده سپتامبر که باکاهش شدید احساس امنيت درجامعه و حکومت امريكا همراه بود، زمینة هویت‌بخشی به سیاست خارجی این دولت برمحور آموزه ی"مبارزه با تروریسم"رافراهم کرد؛ براین مبنا، رفتار خارجی امریکا درشرایط جدید تحت تاثیر نوعی جهت‌گیری نوآورانه قرار گرفت و کوشید به هرطریق ممکن، زمینه های دستیابی به اهداف موردنظر راشکل دهد. دراین میان خلیج فارس برای آمریکا هموار اهمیت داشته است و بعد از11سپتامبر براهمیت آن افزوده شد. پرسش اصلی که دراین موضوع می توانیم مطرح کنیم این است که، مهم‌ترين ويژگي سیاست خارجی امریکا درمورد منطقة خلیج فارس چيست؟ در پاسخ به این پرسش مطرح شده در پژوهش، این فرضیه مورد آزمون قرار می گیرد که، سیاست خارجی امریکا دراین منطقة برمبناي بهره‌گيري همزمان ازرويكردهاي امنيتی - ليبرالیستي طراحي شده‌ است. براین مبنا، تصمیم سازان و سیاست پردازان ایالات متحده، علاوه برتوسل به نیروی نظامی و قوة قهریه برعلیه تروریست‌ها (اقدامات سخت افزاری)، درصدد اصلاحات سیاسی، اقتصادی واجتماعی ازطریق مهندسی اجتماعی- سیاسی(اقدامات نرم‌افزاری) نیز برآمده اند. به عبارت دیگر، سیاست امنیتی ایالات متحده امریکا به طور عمده، درحمایت نظامی ازبرخی کشورهای این منطقة و حضور نظامی وانجام عملیات دربرخی دیگر این منطقه خلاصه می شود؛ اما از سوی دیگر، سیاست‌های لیبرالی امریکا درقالب موضوعاتی باهدف شکل گیری دولت ملی(دولت سازی) و تقویت مبانی انسجام اجتماعی(ملت سازی)خلاصه گردید.

کلید واژگان :

آمریکا، خلیج فارس، افغانستان، سیاست خارجی،11سپتامبر



ارزش ریالی : 300000 ریال
دریافت مقاله
با پرداخت الکترونیک