چکیده :

دولت های ملی در حال حاضر بیشتر مراقب دوری جستن از بی ثباتی سیاسی هستند تا اینکه توسعه سیاسی بیشتر را تشویق کنند. شرایط سیاسی در حال حاضر تمرکززدایی را تجویز می کند. حتی اگر دولتی از جهات گوناگون اهمیت زیادی برای تمرکززدایی قایل نیست؛ لا اقل از نظر حفظ خود و جلوگیری از بروز ناآرامی های سیاسی باید به این پدیده توجه کند. شاید بتوان گفت که اکثر انقلاب ها و نا آرامی های کشورهای در حال توسعه در دهه های اخیر، ریشه در عدم تعادل های منطقه ای ناشی از تمرکزگرایی داشته است. در این مقاله با روش مطالعه کتابخانه ای سعی بر این است تا ابتدا به مفهوم تمرکززدایی، اهداف، سیاست ها و موارد مرتبط با تمرکززدایی پرداخته و سپس تجارب کشورهایی (از قبیل: ژاپن، کره، چین، مالزی، اندونزی، پاکستان، هندوستان) که برای دستیابی به دموکراسی و توسعه دست به بازسازی و تمرکززدایی زده اند بازگو شود. یکی از علائم مشخصه اغلب دولت ها در این کشورها، تمرکز بیش از حد قدرت است که عموماً ریشه در مسائلی چون تجربه استعمار و نظام سلطنتی و ساختار ملی/ ایالتی این کشورها در دوران قبل از استعمار دارد تا نشان داده شود این دولت ها چه روش هایی را برای کاهش تمرکز در پیش گرفته اند و آیا در میان دولت های مختلف این کشورها نیاز به مشارکت کلیه بخش ها در فرآیند سیاسی و اجرای برنامه های وسیع توسعه اجتماعی – اقتصادی برای رفاه حال مردم و بهبود وضع زندگی آنها احساس شده است یا خیر. نتایج تحقیق نشان می دهد که همواره در این کشورها کشمکش هایی بر سر تمرکز قدرت و تمرکززدایی از قدرت وجود داشته است.

کلید واژگان :

تمرکززدایی، تمرکزگرایی، تجارب کشورها، دموکراسی، مشارکت.



ارزش ریالی : 300000 ریال
دریافت مقاله
با پرداخت الکترونیک