چکیده :

این پرسش را که " چرا در زیبا شناسی هگل مقوله شهر جایی ندارد ؟ " در مورد دیگر فلاسفه پیش از هگل _ از لسنیک تا نیچه _ نیز می توان مطرح کرد. در دوره ای که از شهر به لحاظ سیاسی و معماری تعریفی تازه ارائه می شد و هنر مندان رشته های گو ناگون بار دیگر متوجه شهر می شد ند ،ظا هرا فلاسفه هنر در امر باز اندیشی زیبا شناسی شهر از دیگران عقب مانده اند. اما از سوی دیگر هگل زیبا شناسی شهر را به طور کامل حذف نکرده است،بلکه در باره شهر به مثابه مقو له ای کما بیش زیبا شنا سانه نظراتی می دهد و باعث می شود نظرات او در پویا یی شهر ها اثر گذار باشد.شهربه طور کلی می تواند در چند سطح در زیبا شناشی خود نمایی کند .زیبایی که مصالح آن چیزی نیست جز خیابان ،میدان، دیوار ، محله و غیره... به بیان دیگر می توانیم طراحی شهری را (که اصطلاح خود هگل ) "هنر منفرد " متمایز در نظر بگیریم .به واقع حتی اگر طراحی شهری هنری ترکیبی و متشکل از دیگر هنر ها هم بود باز سزاوار توجهی ویژه بود ، پس این سئوال را باید پاسخ گفت ؛ که آیا می توان با اشکال نمادین ، کلاسیک و رمانتیک ،شهری زیبا و پو یا را به نمایش گذاشت .و آیا عوامل سازه ای ، می توانند در زیبا شناسی ما ، نسبت به آرایش شهر تاثیر داشته باشند یا خیر؟

کلید واژگان :

هگل، معماری، شهر پویا، فلسفه شهر سازی، زیبا شناسی



ارزش ریالی : 300000 ریال
دریافت مقاله
با پرداخت الکترونیک