مدیریت کیفیت جامع و رابطه آن با بهبود عملکرد سازمانی کارکنان

اصول مدیریت کیفیت فراگیر، به صورت گسترده در سطح جهان به عنوان ابزار بهبود عملکرد سازمانی، بهبود ماهیت سازمان ها و چگونگی رویارویی با چالش های ویژه با بازارها مورد پذیرش قرار گرفته است. پژوهش حاضر با هدف بررسي رابطه بین مدیریت کیفیت جامع با بهبود عملکرد سازمانی کارکنان انجام شده است. از نظر هدف، از نوع پژوهش هاي کاربردي و از نظر شیوة اجرا، روش پیمایشي همبستگي مي باشد. جامعه آماری تحقیق یکی از بانک های دولتی در شهرستان ساری به تعداد 108 نفر است که 84 نفر بر اساس فرمول کوکران به صورت تصادفی انتخاب شدند. داده‌های پژوهش از طريق پرسشنامه استاندارد مدیریت کیفیت جامع و پرسشنامه محقق ساخته عملکرد سازمانی جمع‌آوری گردید که پس از تحليل ضريب پايايی پرسشنامه‌ها، ميزان ضريب پايايی آلفای کرونباخ به ترتیب0.970 و 0.928 به دست آمد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از آزمون ضریب همبستگي اسپیرمن و رگرسیون با نرم افزار SPSS15 استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان داد که همبستگي مثبت و معني داري بین مدیریت کیفیت جامع و عملکرد سازمانی کارکنان وجود دارد.

مدیریت کیفیت جامع، عملکرد سازمانی، کارکنان