چکیده :

1. ضرورت معناشناسي انسجام: انسجام از جمله مفاهيمي است كه بواسطة وضوح ظاهري معناي لغوي آن، بيش از حد انتظار، ساده و قابل فهم تلقي مي‌شود از اين‌رو چه بسا معناشناسي آن غيرضروري به نظر بيايد اما مسلما همانند هر اصطلاح ديگري نيازمند واكاوي مفهومي و مصداقي است. تعيين مرزها و تشخيص مصاديق، نشانگر آن است كه چنين مفهومي -چونان هدفي اساسي- در چه محدوده‌اي بايد محقق شود و چه عناصري از زندگي اعتقادي، اخلاقي -و به تبع اجتماعي، اقتصادي‌ و سياسي- مسلمانان را تحت الشعاع قرار دهد. براي مثال اين كه آيا انسجام به معناي يكي شدن عقايد و همسان‌سازي تمامي اصول و مباني است؟ يا، آيا مربوط به حوزة روش‌هاي دينداري است؟ يا... 2. انسجام، چونان هدفي اساسي: تعيين حد و مرزهاي انسجام -چونان هدفي اساسي- مبتني بر معناشناسي و نيز مصداق‌شناسي آن است و نتيجتا تا معنا و مصاديق اين مفهوم شناسايي نشوند حد و مرزهاي آن نيز تعين‌پذير نيست؛ با اين وجود، مسلما انسجام اسلامي امري مطلوب و بلكه هدفي اساسي براي جوامع مسلمان به شمار مي‌آيد. چنين هدفي در طول تاريخ اسلام همچون محوري براي تعيين استراتژي اساسي رفتار بزرگان دين تلقي مي‌شده است. براي مثال سكوت بيست‌وپنج سالة اميرالمؤمنين‌علي(ع) بزرگترين حجت ما بر اين مهم است كه: «حفظ اصل اسلام از طريق وحدت مسلمين مقدم بر هر چيز است». 3. تلاش براي انسجام: اهميت انسجام، تلاش براي دستيابي به آن را ضروري مي‌نمايد؛ از اين‌رو چگونگي رسيدن به انسجام -چونان «هدف»- بسيار مهم است و بايد به آن عميقا انديشيد. راه‌هاي فراواني پيش پاي ملل اسلامي است و مسلمانان مي‌توانند در هر يك از حوزه‌هاي گوناگون زندگي اجتماعي و فردي خويش اين هدف اساسي را مد نظر داشته باشند. 4. انسجام، چونان هدفي تربيتي: علاوه بر اقدامات سياسي، اقتصادي و اجتماعي، تحقق اين هدف مهم، از مسير نظام‌هاي آموزشي و برنامه‌هاي درسي نيز ممكن است. به عبارت ديگر، يكي از راه‌هاي دستيابي به انسجام -چونان هدفي اساسي براي جوامع اسلامي- اين است كه آن را به عنوان هدفي آموزشي نيز تلقي نموده و از طريق برنامه‌هاي درسي براي تحقق آن تلاش كنيم. اين، نه اقدامي براي كاهش‌ گسترة مفهومي انسجام و تحويل آن به يك هدف آموزشي، بلكه تصميمي عقلاني براي تحقق يك هدف جامع از طريق آموزش قلمداد مي‌شود. 5. انسجام و برنامة درسي: اگر اين هدف به حوزة برنامة درسي كشانيده شود مي‌تواند چونان روحي حاكم بر آن يا همچون هدفي مشخص براي دستيابي تلقي شده و از هر دو مسير بر تمامي شؤون تربيتي تأثيرات به سزايي داشته باشد. اين، البته يكي از اساسي‌ترين اقدامات براي آن است كه موضوع انسجام در سطح جوامع اسلامي به عنوان اصلي اساسي مورد توجه قرار گيرد. ركن يك برنامه درسي، ديدگاه و فلسفة حاكم بر آن است. فلسفه‌هاي تربيتي -كه طي فرايندي مستمر, در ساية تجربيات و تلاش‌هاي فکري انديشمندان, دائما اصلاح و تقويت شده يا تغيير مي‌يابند- بيان‌گر تلقی انديشمندان در بارة آرمان‌هاي تربيتي و فرايند ياددهي-يادگيري و از همه مهم‌تر، حاوي تعريفي خاص از تعليم‌و‌تربيت هستند. چيزي که بر تمامي نظريه‌ها و اعمال تربيتي سايه مي‌افکند و بر نحوة برنامه‌ريزي, تدريس و به طور کلی تمامی ابعاد فرايند تربيت, تأثيري به سزا مي‌گذارد. 6. پرسشهاي ما: اكنون سؤال اين است كه آيا مي‌توان نظريه‌اي يافت -يا ارائه داد- كه به عنوان ديدگاهي حاكم بر برنامه‌(هاي) درسي انتخاب شده و انسجام اسلامي را -چونان روح حاكم بر برنامه يا هدفي معين- دنبال نمايد؟ اگر پاسخ مثبت است اين نظريه چيست؟ چه ويژگيهايي دارد؟ و بر چه مفهوم يا مفاهيم اساسي‌اي تكيه دارد؟ 7. تأكيد بر انسجام در اصول اعتقادي و اخلاق: در كليات عقايد اسلامي اختلافات اساسي كمتر وجود دارد اما در جزييات، اختلافات فراواني به چشم مي‌خورد. تفاوت در «احكام» نيز هر چند از عمق فراواني برخوردار نيست كه بتواند وحدت ديني مسلمين را خدشه‌دار سازد؛ اما به هرحال وجود دارد و خود عاملي اساسي براي اختلاف به شمار مي‌رود. اما اصول اساسي اعتقادي اسلام(توحيد، نبوت و معاد) و نيز اخلاق اسلامي -كه نقش تعيين كننده‌اي را در رفتارها و روابط فردي و اجتماعي بازي مي‌‏كنند- مورد اختلاف اساسي نيستند. بنابراين اگر در برنامه‌هاي درسي بر اين جنبه از انسجام تأكيد شود، دست يافتني‌تر خواهد بود. 8. «نظرية بصيرت» نظريه‌اي براي انسجام در اصول اعتقادي و اخلاق: اين نظريه با عنوان «نظرية بصيرت»‌ مبتنی بر مفهوم قرآني و رواييِ بصيرت است. مطابق اين نظريه، تربيت مبتني بر بصيرت عبارتست از هدايت رشد ابعاد اساسي شخصيت آدمي از طريق پرورش تعقل -كه دامنة عملكرد آن از حوزة ادراكات تا تحريكات گسترده است- و حاصل آن، ايجاد، حفظ و توسعة «بصيرت» است كه از طريق پرورش نظري توأم با پرورش عملي، امكان‌پذير مي‌گردد. بنابراين تربيت مبتني بر بصيرت‌ اولا بر سه اصل اساسي انسان‌گرايي، عدالت‌گرايي و نظام‌گرايي -كه خود به سه اصل ديني توحيد نبوت و معاد تكيه دارند- متكي است. ثانيا به عنوان هدفي اساسي در تربيت، متربي را به سويي مي‌برد كه خود بتواند با تكيه بر اصول اساسي به تصميم گيري در موارد اختلافي بپردازد. به عبارت ديگر اگر بصيرت ايجاد شود متربي با برخورد با كثرت احكام و عقايد مي‌تواند به غايت و اصل برگردد و اين، خود موجب انسجام است. اين مقاله بر اساس اين اعتقاد شكل گرفته كه در تربيت بصيرت‌گرا، تکيه بر مفهوم تعقل و به کارگيری «روش عقلانی در تربيت»، طريقه‌اي است که نه تنها ما را از مرحلة نظريه‌پردازی تا عملِ تربيتی زير چتر حمايتی خود قرار مي‌دهد بلكه با تكيه بر مفهومي اساسي(يعني تعقل)، مي‌تواند زمينة پديدآمدن انسجام ميان مسلمانان را فراهم آورد. در اين مقاله مفهوم تعقل و روش عقلانی به عنوان بُن‌ماية يك «نظرية‌‌ تربيتي» بكار گرفته مي‌شود. با اين هدف که پاية مناسبی براي برنامه‌ريزي درسي و ساير فعاليت‌های آموزشی تلقی ‌شود.

کلید واژگان :

نظریه بصیرت، انسجام اسلامی، تربیت، تربیت عقلانی



ارزش ریالی : 300000 ریال
دریافت مقاله
با پرداخت الکترونیک