چکیده :

افسانه ها ، اسناد مردم شناختی ارزشمندی هستند که ژرف ساخت های فرهنگی و نیز خرده فرهنگ ها درآنها قابل تحلیل است. افسانه های ایرانی، بازتاب استمرار یک سنت قدیمی در فرهنگ و زبان این ناحیه جغرافیایی پهناور است که در فرا سوی مرزهای ایران کنونی گسترش یافته است. در گیلان دو رگه قومی بومی به نام گیل و تالش وجود دارد.یکی از افسانه های کهن در اساطیر مردم شرق و غرب گیلان سیاه گالش است. او هم از چوپان و هم از دام ها حمایت می کند و در عین حال فرد خاطی را کیفر می دهد. در واقع سیاه گالش حافظ نظام دامداری در گیلان است. سیاه گالش بازمانده اسطوره های مخصوص تمدن گیلانی (املش،مارلیک و تالش) است که بعدها با رونق گرفتن روستاها به جنبه های افسانه ای تقلیل پیدا کرده است و به نوبه ی خود در فرهنگ امروز، نماد ذهنی نیازهای مادیِ مردمی است که معیشتشان مبتنی بر دامداری و شبانی است. مقاله حاضر با هدف مطالعه تطبیقی افسانه سیاه گالش میان تالشان غرب و گالشان شرق گیلان صورت گرفته است و وجوه اشتراک و افتراق در باورهای مردم دو سوی گیلان را برای اولین بار مورد بررسی و کنکاش قرار داده است.

کلید واژگان :

افسانه، سیاه گالش، گالش، تالش، گیلان



ارزش ریالی : 500000 ریال
دریافت مقاله
با پرداخت الکترونیک