اقتصادسبز در بريکس

امروزه آلودگي محيط زيست از چالشهاي اصلي جهان بهشمار ميرود، بهگونهايکه کشورها علاوه بر سياستها و اقدامات درونمرزي، ساماندهي مسائل زيستمحيطي را نيز در حوزه بينالملل دنبال ميکنند. بهمنظور حفاظت از منابعطبيعي، موضوع توسعهپايدار و اقتصاد سبز موردتوجه دولتها و سازمانهاي بينالمللي قرارگرفته است. اقتصاد سبز بهعنوان کليد توسعهپايدار شناخته ميشود. به عبارت ديگر، تحقق توسعهپايدار در گرو گذار به سمت اقتصاد سبز است و از اين منظر نهتنها موجبات حذف فقر، افزايش رفاهعمومي، بهداشت و تحقق عدالت اجتماعي فراهم ميشود بلکه با آشنايي با اين مفهوم ميتوان عملکرد دولتها را دراين حوزه به نظاره نشست. هدف اصلي اين مقاله بررسي اقتصادسبز در کشورهاي بريکس ميباشد و در اين مسير از روش کتابخانهاي استفاده شده است. نتايج نشان ميدهد که بسياري از اقتصادهاي درحالظهور ازجمله کشورهايبريکس، نيازِ تبديل به استراتژيهاي رشدسبز را تشخيص دادهاند اما فاقد سازوکارهاي اجرايي ازجمله اقدامات آموزشي براي ارتقاي مهارتهاي سبزشدن اقتصاد هستند. تغييرات بهسوي اقتصادسبز، به دليل ساختارسياسي ناکارآمد، عدم حمايتکافي سازماني و تدابيراجرايي در برخي از اين کشورها ضعيف باقيماندهاست.

اقتصادسبز، توسعه پايدار، بريکس