جایگاه انقلاب در نظام فکری اندیشمندان، فلاسفه و تئوریسینهای علم سیاست در گذران تاریخ با تفاوتهای ماهوی و ساختاری گستردهای همراه بوده است به گونهای که از نگرش مثبت و سازنده تا رویکردی انتقادی و نکوهیده را شامل گردیده است. نکته حائز اهمّیّت در این رابطه، ترسیم، نقش و بازخورد جایگاه انقلاب در اندیشههای اندیشمندانی است که ماهیتاً رویکردی اخلاقی و ایدهآلیستی به جهان هستی داشتهاند. ایمانوئل کانت را میتوان سردمدار اندیشههای ایده آلیستی آلمانی تلقی نمود که بخش مهمی از نظام فلسفی وی پیرامون عقل عملی که پیرامون مسائل اخلاقی و ساختارهای بایسته سیاست میباشد. در مقاله حاضر، مساعی نویسندگان، حول ارائه پاسخی متقن به این پرسش اساسی است که جایگاه انقلاب در نظام اندیشهای کانت چگونه است؟ یافتههای مقاله که با بهره گیری از روش تاریخی- تفسیری و بهره گیری از منابع مکتوب و مجازی بر این مسئله اذعان دارد که در نظام فلسفی کانت، انقلاب مفهومی دوگانه را تداعی میکند. از یک سو، کانت مبنای هر چه بهتر شدن زندگی سیاسی و اجتماعی را با تاکید بر فردمحوری (عقل فردی، آزادی فردی و حقوق فردی ) میسر میداند و از سویی دیگر، چگونگی اجتماع این عقلهای فردی را برای تحقق انقلاب را مشخص نمیکند.
کلید واژگان :کانت، انقلاب، عقل فردی، اجتماع، قانون.
ارزش ریالی : 300000 ریال
با پرداخت الکترونیک
جزئیات مقاله
- کد شناسه : 6172207936058363
- سال انتشار : 1403
- نوع مقاله : مقاله کامل پذیرفته شده در کنفرانس ها
- زبان : فارسی
- محل پذیرش : چهارمین کنفرانس بین المللی تحقیقات پیشرفته در مدیریت و علوم انسانی
- برگزار کنندگان : دانشگاه مونیخ، آلمان
- تاریخ ثبت : 1403/05/06 15:52:40
- ثبت کننده : مرتضی بندری
- تعداد بازدید : 47
- تعداد فروش : 0