چکیده :

نوشتار حاضر مي¬كوشد تا به ارتباط ميان فرهنگ و طلاق اشاره نمايد و آن را در عرصة فرهنگ غرب وابكاود. اين مقالة كوتاه، در عينِ ايجاز، درصدد است اشاراتي داشته باشد بر اينكه چگونه انديشمندان غرب دلنگران شيوع طلاق و بوجود آمدنِ "فرهنگ طلاق" در غرب هستند كه شكل و شماي جديدي به غرب بخشيده و آن را به پرتگاه سقوط كشانيده است و همين مي¬تواند هشداري باشد بر جامعة ايراني-اسلامي¬مان كه متاسفانه آمار نشان از افزايش ميزان طلاق دارند و ما را بر آن وادارد كه نگاهي دوباره بر مقولة فرهنگ بياندازيم تا به معضل غرب گرفتار نياييم؛ چرا كه جامعة ما مسلح به دو فرهنگ غني است: فرهنگي ديني كه از دين مبين اسلام و ائمة هُدي -كه ذخاير وسيع الوهي هستند- نشأت مي گيرد و فرهنگ ايراني كه قدمت و غناي عظيم القدري دارد. مقولة فرهنگ، امروزه از اصلي¬ترين مباحث و مسائلي است كه در تمام صحنه¬هاي زندگي آدمي نقشي مهم دارد و به جرأت مي¬توان گفت اگر فرهنگ يك جامعه اصلاح شود، بيش از نصف مشكلات جامعه نيز مرتفع مي گردد. فرهنگ با روح و دلِ آدميان عجين است طوري كه اگر فرهنگ تصحيح شود، نوع نگاه و نحوة انديشيدن افرادِ جامعه نيز اصلاح مي¬گردد و با تغيير احوالِ دروني (فرهنگ)، بيرون افراد نيز دگرگون مي¬شود. در قرآن نيز به اين مقوله، اشاره¬اي آشكار شده و شايد بتوان گفت كه يكي از اصلي¬ترين آياتي كه به اهميت فرهنگ اشاره دارد، عبارت است از: اِنَّ اللهَ لايُغَيِّرُ ما بقَومٍ حتي يُغيّروا ما بانفسِهِم.

کلید واژگان :

فرهنگ، فرهنگ طلاق، والرشتاين، كتاب مقدس، طلاق



ارزش ریالی : 100000 ریال
دریافت مقاله
با پرداخت الکترونیک