چکیده :

قید به سبب جایگاه لغزانش در جمله، کارکردهای گوناگونی دارد. در شعر سنتی، جایگاه قید در بیت، مقیّد به چارچوب تساوی مصراع ها و نظام قافیه است؛ اما جایگاه قید در شعر نو محدودیّت شعر سنّتی را ندارد. نیما شمار قابل توجهی از اشعار نوی خود را با قید آغاز می کند و بیشترین کاربرد قیدهای آغازین اشعار نیما را سه قید:1.مکان 2. زمان 3.حالت، تشکیل می دهد. این که چرا نیما شعرهای خود را با قید آغاز می کند؟ پرسش این پژوهش را سامان می دهد. اگرچه در پاسخ به آن می توان انگیزه های متعددی را ذکر کرد، مثل فضاسازی، تمایل به نمایشی و دیداری نمودن شعر، حتی ضرورت وزن و قافیه، اما هدف اصلی نیما از کاربرد آگاهانة قیدهای آغازین تکمیل و تقویّت ساختار وصفی- روایی شعرش می باشد؛ چنانکه در هنر تئاتر و سینما، حفظ وحدتِ زمان و مکان و توجه به حالت صحنه و بازیگران از اصول مهم دراماتیک محسوب می گردد. از این رو، قیدهای آغازین، عنصری از الگوی وصفی- روایی شعر نیما را تشکیل می دهند. قیدمکان 149 بار، قید زمان 82 و قید زمان 30 بار در آغاز اشعار نیما به کار رفته اند که قید مکان با 80/57 درصد، بیشترین بسامد را داشته و دلالت بر آن دارد که: 1)ساختارهای قیدمکان نسبت به سایر ساختارها از نظر معنایی و موسیقایی قابلیّت زیبایی آفرینی بیشتری دارند؛ 2)قید مکان در شکل گیری الگوی وصفی- روایی شعر نیما نقش کارسازتری داشته و نگرش رئالیسم اجتماعی او را بهتر تصویر می کند. قید زمان در آغاز اشعار نیما بر سه معنای عمده دلالت می کند :1)سمبلیک 2)خاطراتی 3)تقویمی؛ و قید حالت را می توان در دو مفهوم کلّی جای داد:1)دلهره و اضطراب 2)خلوت گزینی و انزوا.

کلید واژگان :

قیدهای آغازین، نیما، شعر نو، ساختار وصفی- روایی.



ارزش ریالی : 600000 ریال
دریافت مقاله
با پرداخت الکترونیک