چکیده :

سخن از سیستان و جغرافیای تاریخی آن، انسان را به دورانهای کهن تاریخی و نیز به محوطه‏هایی باستانی رهنمون می‏شود که شاید آنها را بتوان از نخستین نشانه‏های تمدّنهای حقیقی بشر دانست. تحقیقات باستان‏شناسی نشان می‏دهد که بستر جغرافیای این منطقه، از دورانهای پیش از تاریخ آکنده از تأثیر و تأثرهای تاریخی و همچنین سکونتگاه انسانهایی سخت‏کوش، پویا و ساده‏زیست بوده است و این‏روحیه و توان را اکنون هم در وجود فرزندان آنان که ساکنان این سرزمین هستند، می‏توان دید. اینکه در دورانهای تاریخی، بویژه به هنگام بازگویی داستانهای حماسی و قهرمانی ایران زمین، نام سیستان را در تاریخ کهن ملّی با نام پهلوانان و تاریخ‏سازان برجسته سرزمین ایران باستان همراه و هماهنگ می‏بینیم، نه یک برداشت سطحی و سخن گفتن از افسانه و اسطوره است، بلکه حقیقتی است که بر سینه تاریخ نقش بسته و بر مکانهای جغرافیایی منطقه نیز اثر نهاده است؛به هر رو سیستان یکی از برجسته‏ترین خاستگاههای تمدّن ایرانی به شمار می‏رود. نویسنده تاریخ سیستان، گرشاسپ را بنیانگذار سیستان دانسته و می‏گوید:او پادشاهی است از خاندان کیانیان در سیستان که پیامبر زردشتیان پس از اینکه در کنار دریاچه ارومیه دعوی پیغمبری کرد و مردمان آن سامان یاری‏اش نکردند، به سیستان آمد و در پناه گرشاسب به نشر افکار خویش پرداخت.از این‏رو می‏بینیم که در اوستا و بخشهای ششگانه آن‏که از کهن‏ترین اسناد نوشته شده بشری است و بعنوان پیام و کتاب زردشت معروف است، از سیستان و توابع آن بارها یاد شده است.در این کتاب به پادشاهان کیانی که بر ایران زمین و سیستان فرمان می‏رانده‏اند پرداخته شده و درباره آنان بسیار سخن رفته است. در کناره کویر خاوری ایران، نواری از جنوب خراسان تا کناره دریای عمان کشیده شده است که دربرگیرنده«قاینات، سیستان، خاش، سراوان و بمپور»است و چون این مناطق در میان کویرهای بیابانی و کوهستانها محصور شده، به صورت مراکز تمدّنی، از دیرباز جایگاه سیاسی-استراتژیک خود را حفظ کرده است و این امر بیشتر ناشی از حوزه‏های حاصلخیزی که بر اثر جریان رودخانه‏ها تشکیل شده، بوده است. از سوی دیگر، گونه‏ای گسترش مستقل را در بخشهای کهن‏تر این منطقه، همچون دهانه غلامان، تپه‏های مهتاب، خزانه کوهک، قلعه تپه کرکو و شهر سوخته در هزاره پنجم پیش از میلاد در سیستان می‏توان دید که شبیه پدیده‏ای است که در همان دوران در میانرودان(بین النّهرین)رخ نموده است. این حوزه، میان دو مرکز تمدّن بسیار پیشرفته در هزاره سوم پیش از میلاد، یعنی تمدّن«بین النّهرین و دولت ایلامی»در باختر تمدّن«هندوهای راپاو دره سند»در خاور قرار گرفته بوده و از این‏رو موقعیّت آن ایجاب می‏کرده است که با دیگر فرهنگها-بویژه فرهنگهای آسیای جنوب باختری و جنوب خاوری- ارتباط یابد که البتّه به نظر می‏رسد بین ارتباط بیشتر به صورت داد و ستد کالا و موّاد اولیّه بوده است.

کلید واژگان :

سیستان، تمدن دیرینه، تحولات تمدنی.



ارزش ریالی : 600000 ریال
دریافت مقاله
با پرداخت الکترونیک