چکیده :

یکی از بنیادی¬ترین مباحث انسان¬شناسی، مطالعۀ روابط خویشاوندی، شیوه¬های همسرگزینی و پیوند ازدواج است که از دیرباز مورد توجّه نظریه¬پردازان این حوزه¬ قرار گرفته است. متون کهن حماسی ما، به رغم بهره¬مندی از منابع عظیمی از افسانه¬ها و روایات برخاسته از زندگی مردم، بازتابندۀ مهم¬ترین مسائل اجتماعی، فرهنگی و انسان¬شناختیِ مردم ایران باستان هستند. با توجّه به جایگاه درخور این آثار برای تحلیل مسائل انسان¬شناختی، تاکنون جز شاهنامۀ فردوسی، به سایر حماسه¬های ملّی از این منظر توجّه چندانی نشده است. در این پژوهش، به بررسی روابط خویشاوندی در شاهنامه و حماسه¬های ملّی متأثّر از آن، از دیدگاه نظریۀ انسان¬شناسی ساختاری کلود لوی-استروس پرداخته شده است. استروس با تکیه بر نظریۀ تقابل¬های دوگانه، خانواده و نظام خویشاوندی را به عنوان اولین قرارداد اجتماعی و نقطۀ آغاز فرهنگ بشری در تقابل با طبیعت قرار می¬دهد. از نظر او، برون¬همسری در تقابل با درون-همسری(ازدواج با محارم)، نشان¬دهندۀ تقابل اساسی فرهنگ/طبیعت است. بر این اساس، در این پژوهش به مهم¬ترین تقابل¬های قابل طرح در روابط خویشاوندی حماسه¬های ملّی، از دیدگاه انسان¬شناسی ساختارگرا پرداخته شده است. دستاورد پژوهش حاکی از آن است که بر نظام خویشاوندی این متون، تقابل¬هایی هم¬چون تقابل ایران/انیران، زن/مرد، برون¬همسری/درون¬همسری، پدرسالاری/مادرسالاری، پدرمکانی/مادرمکانی و...حاکم است که وامدار اندیشۀ تقابل¬گرایِ اساطیر کهن ایرانی است.

کلید واژگان :

انسان¬شناسی ساختاری، کلود لوی استروس، حماسه¬های ملّی ایران، نظام خویشاوندی، همسرگزینی.



ارزش ریالی : 600000 ریال
دریافت مقاله
با پرداخت الکترونیک