با استفاده از تحلیل همواژگانی میتوان ساختار دانش را در یک حوزۀ پژوهشی، شناسایی و خوشههای موضوعیِ زیر مجموعۀ آن را بیان کرد. در این پژوهش سعی بر آن است تا با کاربرد این روش و استفاده از رویکردهای تحلیل شبکه و دیداریسازی علم، ساختار دانش در پژوهشهای حوزۀ عرفان بررسی شود. مجموعۀ اصلی رکوردهای تحت مطالعه، 1931 مقالة چاپ شده در حوزۀ عرفان است که در پایگاه استنادی جهان اسلام نمایه شدهاند. در این پژوهش ـ که به روش کتابسنجی و تحلیل شبکههای اجتماعی انجام شده ـ پس از بازیابی رکوردها و یکپارچهسازی فایل دادهها، اطلاعات به دست آمده با استفاده از نرمافزارهای مختصّ علمسنجی و همچنین spss مورد تحلیل قرار گرفته است. تحلیل خوشههای واژگانی، مهمترین موضوعات مرتبط با پژوهشهای عرفانی را در یازده خوشه، هر یک را تحت عنوانی مجزا نشان میدهد. بر اساس نقشۀ مقیاس چند بُعدی، این یازده خوشه به هشت خوشه با موضوعاتی کلیتر و پیوستگی و شباهت بیشتر تقلیل یافت. بررسی مرکزیّت و تراکم هر یک از این خوشهها ـ که بیانگر میزان بلوغ و توسعۀ هر موضوع بر مبنای کلیدواژههای آن است ـ در نمودار راهبردی نشان میدهد که موضوع حکمت یا عرفان نظری، بهویژه در دیدگاه ابنعربی علاوه بر داشتن قابلیت توسعه، دارای بیشترین مرکزیت در میان دیگر موضوعات است.
کلید واژگان :ساختار دانش؛ عرفان؛ علمسنجی؛ همواژگانی؛ خوشهبندی
ارزش ریالی : 600000 ریال
با پرداخت الکترونیک