كي از ويژگي هاي فضايي محله ها، نواحي و مناطق شهري و حتي روستايي كشورمان برخورداري از عناصر شاخص مصنوع بويژه از نوع مذهبي در بافت هايشان است. اين عناصر به مرور زمان به دلايلي چند، رو به فراموشي رفته اند. اين در حالي است كه ايرانيان با توجه به جهان بيني و فرهنگ خود، به حضور چنين فضاهايي وابسته هستند. اين فضاها در گذشته روابط تعاملي و موثري با پيرامون خود داشته اند كه مي توانند در آينده نيز داشته باشند. حصول بدين امر از طريق مسئله يابي تضاد هاي موجود و تدوين راه حل هاي برخورد با آن، با اتكا به نوعي برنامه ريزي عقلايي اجتناب ناپذير و البته امكان پذير است. در اين مقاله، سعي بر آن است تا با شناسايي دو گونه متفاوت (بافت پر و خالي برخوردار از عناصر شاخص مذهبي) و بهره گيري از روش هاي ميداني، كتابخانه اي و تحليل محتوا، شناختي جامع در مباني نظري و مطالعات ميداني آن حاصل گردد و با در تقابل قرار دادن و يا هم سو قرار دادن اين دو و بهرهگيري از تجارب موجود، به اصول سازماندهي فضايي موثر در جهت اصلاح و ارتقاي ساختار فضايي و استخوان بندي بافت ها و نهايتاً ايجاد تعامل بالنده (تاثير گذاري و تاثير پذيري مثبت) با سطوح بالاتر يا پايين تر عملكردي (ناحيه، شهر و پيراشهر) بسته به موقعيتي كه در ساختار فضايي شهرها و روستاها دارند، دست يافت . مهمترين نتايج مستخرج از اين پژوهش تدوين اصول سازماندهي فضايي است كه در دو عرصه سازماندهي (دروني و پيراموني)، 9 موضوع راهبردي و 31 اصل سازماندهي به عنوان الگويي براي برنامه ريزي و طراحي بافتهاي پر و خالي برخوردار از عناصر شاخص مذهبي ارايه و الزامات تصميم سازي و تصميم گيري آنها در نهادهاي مربوطه بيان گرديده است.
کلید واژگان :اصول سازماندهي فضايي، بافتهاي شهري، عناصر شاخص مذهبي، ارزشگذاري بافت، نگرش سيستمي
ارزش ریالی : 600000 ریال
با پرداخت الکترونیک