چکیده :

پارادوکس «نور سیاه» در آثار عارفانی همچون عین¬القضات و احمد غزالی رمزی عارفانه برای اموری چون ذات حق تعالی یا دیدنی نادیدنی، حجاب ذات، بالاترین نورها و جامع انوار حتی نمادی از ذات ابلیس در مقابل نور سفیدکه تمثیل نور محمدی(ص) است کاربرد دارد در عالی¬ترین مصادیقش علاوه بر ذات الهی، در بسیاری موارد تجسم انسان کامل و عارف واصلی است که همچون آهن گداخته، صفات آن مثل سیاهی، سردی و سختی را در اثر مجاورت آتش از دست داده سرخ، نرم و داغ شده است؛ در حالی که مثل آتش است، عین آتش هم نیست؛ از طرفی دیگر آهن هم نیست. با اینکه سر تا پا الهی شده ولی خدا نیست گرچه همان انسان قبل نیز نیست. او به مرحله «انسان خدایی» رسیده است و همانند خورشیدی که در نیمه شب جهان مادی می¬درخشد باعث روشنی و هدایت می¬گردد. او مظهر «کنت کنزا مخفیا» و «نور علی نور» است که تمام رنگ¬ها را با ریاضت در خُم وحدت یک¬رنگ کرده به رنگ سیاه یا نور ذات رسیده است.

کلید واژگان :

پارادوکس، نور سیاه، ادبیات عرفانی، انسان کامل، احمدغزالی، عین القضات



ارزش ریالی : 600000 ریال
دریافت مقاله
با پرداخت الکترونیک