چکیده :

جامعه شناسي در دو قرن گذشته تلاش کرده است تا از الگوي تبييني واحدي در اين رشته علمي برخوردار شود. ليکن اين تلاش ها با موفقيت همراه نبوده است. امروزه ترديد وجود دارد که اين رشته به دلايل گوناگون از امکان تحقق چنين هدفي برخوردار باشد. طرح نظريه مدرنيته چندگانه نقش کليدي در پيدايش اين ترديد داشته است. بر اساس اين رويکرد نظري، مدرنيته غربي تنها راه تحول اجتماعي در شرايط کنوني نيست، بلکه يکي از راه هاي نوسازي اجتماعي است. اين مقاله درصدد طرح مباني نظري به منظور آغاز تلاش براي تعيين حدود و امکانات مطالعات جامعه شناختي در ايران است. طبيعي است که مطالعات اجتماعي در ايران بايد از چارچوب هاي خاص خودش برخوردار باشد. به منظور رسيدن به اين چارچوب، نخست پنج ويژگي جامعه شناسي از ديدگاه غيراثبات گرايانه تعيين شد. علم جامعه شناسي بر اين اساس از خصلت جهاني، گفتماني، بازتابي، عصري و ايدئولوژيک و سرانجام روايتي برخوردار است. سپس بر اساس اين پنج ويژگي، چهار حوزه دگرگوني اجتماعي، هويت اجتماعي، ايدئولوژي پژوهشي و روشن فکرپژوهي به منزله محورهاي اصلي مطالعات مسائل اجتماعي در ايران تعيين شدند.

کلید واژگان :

جامعه شناسي، مدرنيته چندگانه، دگرگوني اجتماعي، هويت اجتماعي، ايدئولوژي پژوهشي، روشن فکر پژوهي



ارزش ریالی : 600000 ریال
دریافت مقاله
با پرداخت الکترونیک