چکیده :

سبک¬ها در جریان طبیعی تحولات تاریخی، تغییر و تکامل می¬یابند و در جریان این جابه¬جایی و تغییر، برخی شاعران نقش کلیدی و حیاتی¬ای را ایفا می¬کنند. این شاعران برای فرار و رهایی از ابتذال و دوری از سنّت¬های ادبیِ مکرّر و مبتذل، به نوجویی می¬پردازند و با تلاش برای ایجاد گسستی میان خود و سنّت¬های پیشین، دست به خلق عناصر و سنّت¬های نوین می¬زنند؛ این هنرمندان یا خود به خلق صناعتی تازه دست می¬یازند، یا صناعتی از اسالیب پیشین را که به چشم دیگرها نیامده است، برمی¬گزینند و با تکامل آن، به سبک شخصی خود صبغه¬ای خاص می¬بخشند، یا با معرّفی آن صناعت به شاعران دیگر، میراثدار سبک پس از خویش می¬شوند.حافظ نمونه¬ی بارز یکی از این هنرمندان است. این جستار می¬کوشد، ضمن تشریح ـ دوباره¬یـ صناعت «استعاره¬ی ایهامی کنایه» به عنوان صناعتی آمیغی و موجود(به¬صورت ناخودآگاه و نه با علم به قضیه) در شعر شعرای پیش از حافظ، نقش او در را کشفِ جدی و تکامل این صناعت و استفاده¬ی معتدل از آن و انتقال آن به سبک هندی که اوج به کارگیری این صناعت است، نمایان سازد.

کلید واژگان :

سبک، صناعت، استعاره¬ی ایهامی کنایه، حافظ



ارزش ریالی : 350000 ریال
دریافت مقاله
با پرداخت الکترونیک