چکیده :

کارآفرینی به‎عنوان محرک اصلی تحول و رشد اقتصادی در جوامع جهانی نقش بسیار مهمی ایفا می کند. این فرآیند پویا و خلاقانه شامل شناسایی فرصت های جدید، توسعه ایده های نوآورانه، تشکیل تیم های متخصص، جذب منابع مالی، ارائه کالاهای جدید و باز کردن بازارهای جدید است. زنان کارآفرین در صنایع روستایی نقش کلیدی در توانمندسازی اقتصادی و اجتماعی خود و جوامع محلی ایفا می کنند. آن ها با ایجاد فرصت های شغلی و کاهش بیکاری، به بهبود وضعیت اجتماعی و اقتصادی کمک می کنند و در عین‎حال با حفظ و احیای فرهنگ بومی و انتقال دانش و مهارت های سنتی، به توسعه پایدار و پیشرفت فرهنگی جوامع روستایی کمک می نمایند. رهبری کارآفرینی، که شامل توانایی هایی مانند ایجاد انگیزه در تیم و ارتقاء ایده های نوآورانه است، یکی از عناصر کلیدی در موفقیت کارآفرینان محسوب می شود. با توجه به اینکه مفهوم کارآفرینی به‎سرعت در حال گسترش است و حضور زنان در حوزه کارآفرینی موضوعی است که به‎طور جدی موردتوجه جامعه جهانی قرار گرفته است. در دنیای امروز، روند مداوم تغییر و تحول در شئون مختلف حیات اجتماعی و پیشرفت های شگرف و عمیق در علوم و فنون مختلف، موجبات تحول و تغییر ساختارها را از اشکال سنتی به‎سوی ساختارهای پیچیده تر فراهم آورده است. برای به‎دست آوردن هر نوع شغلی در جهان قرن بیست و یکم، دارا بودن سطح مناسبی از مهارت حرفه ای ضروری است که این مهارت ها عموما از طریق آموزش حاصل می شوند. زنان روستایی به‎دلیل نداشتن آموزش های کافی در زمینه مدیریت کسب وکار و مهارت های کارآفرینی، از شروع فعالیت های کارآفرینانه هراس دارند. بنابراین از این جهت آموزش کارآفرینی برای زنان روستایی ضرورت دارد که می تواند به توانمندسازی آن ها کمک کند و آن ها را به‎سوی فعالیت های کارآفرینانه هدایت کند. این پژوهش بر ارتباط بین ابعاد مختلف رهبری کارآفرینانه و قصد کارآفرینی زنان روستایی عضو صندوق های اعتباری خرد در استان اردبیل تمرکز دارد، به‎ویژه زمانی‎که این رهبری با آموزش کارآفرینی همراه شود. مواد و روش ها: تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر نحوه گردآوری اطلاعات توصیفی-همبستگی و از نظر اجرا میدانی بود. در این تحقیق، زنان کارآفرین روستایی عضو صندوق های اعتبار خرد با ۱۹۰۰ نفر عضو در استان اردبیل که در حوزه های دام پروری، پرورش مرغ بومی، پرورش زنبورعسل، تولید گیاهان دارویی، تولید مواد لبنی و تولید صنایع دستی و کشاورزی فعالیت می کنند، مورد بررسی قرار گرفتند. روش نمونه گیری از نوع تصادفی طبقه ای بوده و ۳۲۰ نفر بر اساس فرمول کوکران به‎عنوان نمونه انتخاب شده اند. برای جمع آوری داده ها از سه پرسشنامه شامل: پرسشنامه رهبری کارآفرینانه، پرسشنامه کارآفرینی زنان و پرسشنامه آموزش کارآفرینی استفاده شده است. روایی صوری و محتوایی این پرسشنامه ها توسط اساتید دانشگاه مورد تایید قرار گرفته و با توجه به اینکه مقدار بارهای عاملی برای تمام متغیرهای آشکار بالای ۰/۵ بود، هیچ کدام از گویه ها کنار گذاشته نشدند. همچنین، یکپارچگی درونی ابزارهای استفاده شده نیز از طریق ضریب آلفای کرونباخ ارزیابی شد که نشان داد همه مقادیر محاسبه شده از ۰/۷ بیشتر است که می توان نتیجه گرفت ابزار پایایی لازم را دارد. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی تحلیل شده اند و برای بررسی روابط میان متغیرها از روش هایی مانند تحلیل عامل تاییدی و مدل معادلات ساختاری استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS۲۲ و LISREL۱۰ بهره گرفته شد. یافته‎ها: در این پژوهش پاسخ ها به متغیرها بالاتر از حد متوسط بوده و وضعیت ادراکی جامعه از متغیرهای تحقیق در حد مطلوبی قرار دارد. نتایج یافته های تحقیق نشان داد که تسهیل‎گری بر قصد کارآفرینی (t = ۹.۹۱, β =۰.۹۱) اثر مستقیم، مثبت و معنی داری دارد و حمایت‎گری بر قصد کارآفرینی t = ۸.۸۸, β =۰.۸۸)) اثر مستقیم، مثبت و معنی داری دارد همچنین هدایت گری بر قصد کارآفرینی (t = ۹.۹۳, β=۰.۹۳) اثر مستقیم و مثبت و معنی داری دارد و مربی گری بر قصد کارآفرینی t = ۹.۹۳, β =۰.۹۳)) اثر مستقیم، مثبت و معنی داری دارد و آموزش کارآفرینی نیز بر قصد کارآفرینی t = ۱۰.۹۹, β =۰.۹۹)) اثر مستقیم، مثبت و معنی داری دارد و همچنین رهبری کارآفرینانه بر آمورش کارآفرینی (t=۹.۹۷ β=۰.۹۷, ) تاثیر مستقیم و معنی‎داری دارد. نتیجه‎گیری: نتایج این پژوهش حاکی از آن است که ابعاد رهبری کارآفرینانه شامل تسهیل گری (ادراکی، ارتباطی و توانمندسازی)، حمایت‎گری (تعهد، انگیزش و هوش هیجانی)، هدایت گری (الهام بخشی، هدف گرایی و الگوسازی) و مربی‎گری (تیمی و مشارکتی) با تاکید ویژه بر آموزش کارآفرینی بر قصد کارآفرینی زنان روستایی در استان اردبیل تاثیرگذار است. این تحقیق به‎طور خاص نشان می دهد که چگونه ابعاد مختلف رهبری کارآفرینانه می توانند از طریق آموزش کارآفرینی، قصد کارآفرینی زنان روستایی را تقویت کنند. این پژوهش بر اهمیت فراهم کردن شرایط حمایتی و ایجاد بسترهای مناسب برای آموزش کارآفرینی تاکید می کند و نشان می دهد که چنین اقداماتی می تواند به توسعه کارآفرینی و بهبود وضعیت اقتصادی و اجتماعی در مناطق روستایی کمک کند. به‎عبارت دیگر، این تحقیق به بررسی نقش حیاتی آموزش کارآفرینی در بهبود تاثیر ابعاد رهبری کارآفرینانه پرداخته و به مسئولان و برنامه ریزان امور روستایی استان اردبیل پیشنهادهای کاربردی ارائه می دهد

کلید واژگان :

کارآفرینی، قصد کارآفرینی، آموزش، زنان کارآفرین



ارزش ریالی : 350000 ریال
دریافت مقاله
با پرداخت الکترونیک