وقوع هر چالش و مسئلهای همراه با راهکاری است که میتوان با تدقیق و پیجویی به آن رسید؛ وقتی این مسئله در سطحی طرفینی بهوجود آید، استفاده از ابزار مذاکره برای حلوفصل آن لازم است که به تناسب موقعیتهای مختلف میتوان از گونهشناسیهای مذاکره بهره جست. برایناساس، فلسفه مذاکره نوعی بدهبستان و معامله به منظور حلوعقد این مسائل و چالشهاست و گاهی نیز کیفیت مسائل بهگونهای است که بنا به ارزشها و اصول و یا منافع ملی بهعنوان اصول ثابت فرازمانی، امکان مذاکره را سلب میکند؛ همچنانکه در مذاکره با رژیم امریکا این مسئله حاکم است، مگر آنکه ممشای خود را مبنیبر بههم زدناصل موازنه و برابری تغییر دهد. ازطرفدیگر، با توجه به اشکالاتی که در رویکردهای حاکم بر مذاکره وجود دارد، در این پژوهش که با روش توصیفی ـ تحلیلی با نگرههای انتقادی انجام شده است، یافتههای تحقیق ـ ذیل پاسخ به سؤال اصلی پژوهش ـ نشان داد، الگوی مذاکره رصدخانهای به ابتنای سَیّاسیت و کَیّاسیت ذیل آگاهی، شناخت و تدقیق بهمثابه شطرنجبازی حرفهای است که چند حرکت بعد رقیب را میسنجد و میتواند منطق حاکم بر مذاکره و قدرت چانهزنی را به نفع ارزشها و اصول تغییر دهد. همچنین با نگاهی به تطبیق نمونههای تاریخی مذاکرات با رویکردها و تحلیل آخرین مذاکرات مهم عصر معاصر ـ «برجام» ـ تلاش شد با رویکردی انتقادی به تحلیل نمونههای مذاکره پرداخته شود.
کلید واژگان :مذاکره، مذاکره رصدخانهای، فلسفه مذاکره، رویکردهای مذاکره، توافق برجام
ارزش ریالی : 350000 ریال
با پرداخت الکترونیک