چکیده :

در دهه اخير ذخاير ارزي بانک هاي مرکزي به مقدار قابل ملاحظه اي افزايش يافته است. در اين پژوهش، تأثير افزايش ذخاير ارزي بر تورم را از هر دو زمينه نظري و تجربي ارزيابي مي¬کنيم، با اين ديدگاه اين دو پرسش مطرح مي‌شود؛ آيا افزايش ذخاير جهان به تورم جهاني منجر مي‌شود؟ و اينکه آيا افزايش ذخاير هر کشور بر نرخ تورم آن کشور مؤثر است؟ براي يافتن پاسخ هر پرسش از الگوي متفاوتي استفاده مي‌كنيم. در الگوي نخست با استفاده از بسط نظريه مقداري پول به اين نتيجه مي رسيم، اگر با افزايش ذخاير ارزي، انبساط پولي ناشي از اين افزايش خنثي نشده و اين گسترش پولي مازاد بر رشد تقاضاي پول باشد، آنگاه انباشته شدن ذخاير به فشارهاي تورمي منجر مي شود. اين مسأله به‌ويژه در کشورهايي كه نظام ارزي ثابت دارند، بيشتر محتمل است؛ اما ممکن است در کشورهايي كه نظام ارزي شناور مديريت شده نيز دارند، متناسب با نرخ انباشتگي ذخاير ارزي¬ آنها رخ دهد. يافته‌هاي برآورد الگوي نخست نشان مي‌دهد رشد ذخاير ارزي جهان، نرخ تورم جهاني را با يک وقفه دو ساله به‌صورت معناداري افزايش مي¬دهد. در الگوي دوم، مدل ارائه شده توسط ين و ونگ (2006) را بسط داده و به اين نتيجه رسيديم که با افزايش نرخ ارز ذخاير دلاري ثابت به ريال افزايش يافته و در اين هنگام نرخ تورم زماني افزايش مي¬يابد که اثر نرخ ارز قوي‌تر از اثر غيرمنتظره پولي باشد. براي مطالعه تجربي اين الگو از داده‌هاي اقتصادهاي نفتي منتخب خاورميانه در دوره 1372-1391، استفاده كرده‌ايم.

کلید واژگان :

ذخاير ارزي، تورم، سياست خنثي سازي، اثر نرخ ارز، اثرغيرمنتظره پولي.



ارزش ریالی : 300000 ریال
دریافت مقاله
با پرداخت الکترونیک