وجود عناصر و مفاهیم عرفانی - تمثیلی در آثار نظم و نثر قرن پنجم تا نهم به وضوح خود را نشان می دهد. خردگرایی عنصر اصلی این تالیفات است که مولف پیوسته عقل و عشق را در مقابل هم قرار می دهد. در رساله ی «مونس العشاق» سهروردی، عشق فرزند عقل است و عقل اولین آفریده خداوند است؛ و عقل با عشق است که معنا می یابد. مضمون و سبک شبیه به این داستان تمثیلی در منظومه ی غنایی «حسن و دل» فتاحی نیشابوری نیز مشهود است. علاوه بر آن، ترکیبات و واژگان رساله سهروردی نیز بر آن راه یافته است. هدف ما در این جستار بررسی سبکی رساله ی مونس العشاق سهروردی و منظومه حسن و دل فتاحی نیشابوری از رهگذر بینامتنیت با نظریه ی ژرار ژنت است تا میزان تاثیر پذیری سبکی فتاحی نیشابوری را از سهروردی و به کارگیری واژگان ابداعی و سبک بلاغی سهروردی در منظومه ی خود را به دست آوریم. پژوهش حاضر به صورت تحلیلی- توصیفی با روش کتابخانه ای انجام گرفته است. در نتیجه به این امر اشاره شده است که فتاحی به لحاظ اندیشه و سبک عارفانه ی قرن نهم کوشیده است از واژگانی که بار معنایی عرفانی را القا می کند به کار ببندد. با توجه به بررسی واژگانی و ترکیبات منظومه ی «حسن و دل» تاثیر ژرف سبک بلاغی مونس العشاق سهروردی را در آن مشاهده می-کنیم. از منظر بینامتنیت نیز فتاحی در گونه های صریح، غیر صریح و ضمنی از سهروردی پیروی کرده است.
کلید واژگان :حسن و دل ، مونس العشاق ، سبک شناسی ، بینامتنیت ، ژرار ژنت
ارزش ریالی : 300000 ریال
با پرداخت الکترونیک