چکیده :

پس از فروپاشی شوروی و سلطه ایالات متحده ،مخاصمات داخلی كه پيش از آن،تنها به علت وامداري ايدولوژيك از يكي از دو ابر قدرت صورت مي پذیرفت ،تحولی به سوي از بين بردن فقر ،ظلم ،استقرار دموکراسی ،داشت . این روند همراه با اعتلای تدریجی حقوق بشر در سطح جامعه بين المللي و تبدیل حقوق بشر به عنوان مرکز ثقل نوین حقوق بين الملل بود. در مقابل ، وجود حاکمان خودکامه در دولتهای درگیر ، قواعد متمایز حمایت از قربانیان در مخاصمات داخلی و بين المللي و بي تفاوتی جامعه بين المللي موجب وقوع و تکرار جنایاتی چون نسل كشي گردید . قاعده مسئولیت حمایت تنها در صورت وقوع چهار جنایت كه عبارت از جنایت عليه بشریت ،جنایت جنگی ، نسل كشي و پاك سازي نژادی، بوده و آن هم در مقیاس وسیع، هم براي حمایت از غير نظامیان و نظامیان ، در سه مرحله پيش گيري از وقوع جنایات مذکور به عنوان وظیفه دولت حاکم ،كمك و ياري جامعه بين المللي به منظور استقرار صلح و امنيت درآن دولت و در نهایت ،مداخله جامعه بين المللي در قالب اعمال تحريمهاي بين المللي يا مداخلات نظامی ،هم در صورت وجود مخاصمات اعم از داخلی و بين المللي وهم در شرایط صلح ، قابل اعمال بود . به كار گيري این قاعده در قالب تحريمهاي بين المللي تابع شرایطی از جمله احراز وقوع جنایات چهارگانه توسط شورای امنيت و نهادهای بين المللي حقوق بشری ،طی مراحل گفته شده پيش گيري ،كمك و ياري و در نهایت اعمال تحريمها ي بين المللي ،همكاري شورای امنيت با سازمانهای منطقه ای ، عدم اعمال تحريمهاي بين المللي يك جانبه فراتر از تحريمهاي شورای امنيت . این كه، این قاعده تا چه میزان در اعمال تحريمهاي بين المللي موفقیت آميز خواهد بود ، امری است كه بیش از همه ،به رويه هاي بعدی سازمان ملل و به ويژه شورای امنيت ،بستگی دارد.

کلید واژگان :

مسئولیت حمایت،تحريمهاي بين المللي ،شورای امنيت.



ارزش ریالی : 300000 ریال
دریافت مقاله
با پرداخت الکترونیک