اصطلاح «حکمرانی خوب» که از دهه 1990 به این سو، به طور اساسی مورد توجه صاحب نظران و اندیشمندان قرار گرفته است. حکمرانی خوب در نقطه مقابل حکمرانی بد طرح شده و به اعمال حاکمیت و مدیریت بر مبنای شاخص هایی همچون: تعامل دو سویه حکومت با شهروندان، گروهها و تشکلات اجتماعی و مدنی، مشارکت دادن آنها در فرایند تصمیم سازی و تصمیم گیری ها، حاکمیت قانون، پاسخگویی، مسئولیت پذیری، فسادناپذیری حکومت، گسترش عدالت و مانند آن اطلاق می شود. در عصری که شاهد رشد شتابان جمعیت شهری و پیچیده تر شدن شهرها هستیم، اعمال حاکمیت به صورت یک سویه یا صرف نقش آفرینی حکومت و کارگزاران حکومتی برای مدیریت جامعه شهری امروز، کفایت نمی کند، «حکمرانی خوب شهری» نیز اصطلاحی است که در ذیل عنوان کلی حکمرانی خوب و با همان ویژگی ها و شاخص های فوق، البته در سطح محلی- شهری قابل بررسی و اطلاق است. در دنیای آکنده از ارتباطات و آگاهی¬های گسترده و پیچیده، فرایندهای یک سویه و غیر مشارکتی حکمرانی، دیگر اهمیتی ندارند لذا حکمرانی خوب شهری بر مبنای حکمرانی مشارکتی بسیار ضرورت یافته است تا پاسخگوی نیازهای متنوع و رشد یابنده جامعه شهری پیچیده گردند. در این مقاله، تلاش شده است که مولفه¬های حکمرانی خوب شهری در چارچوب نظریه سیستمی طرح و توضیح داده شوند. دو فرض اصلی در این نوشتار آن است که مدل سیستمی از ظرفیت بالای راهبردی برای تحقق حکمرانی خوب شهری برخوردار است. فرض دوم آن است که در حکمرانی خوب شهری، شهروندان و نهادهای مدنی و صنفی شهری و شهروندان به عنوان کنشگران منفعل شهری نیستند بلکه بایستی به عنوان شریکان حاکمیت در فرایند تصمیم سازی و تصمیم گیری به حساب آورد.
کلید واژگان :حکمرانی خوب، حکمرانی خوب شهری، نظریه سیستمی، مولفه¬های حکمرانی خوب شهری
ارزش ریالی : 300000 ریال
با پرداخت الکترونیک