چکیده :

ساختارگرایی شیوه درک و توضیحی است که هر اثر ادبی را یک نظام اندام وار می داند و در زمینه داستان بدون رد یا تأ یید اثر ادبی آن را توصیف می نماید. منتقد ساختارگرا در پی آن است که الگویی از خود نظام ادبیات به عنوان مرجع بیرونی آثار منفرد مورد مطالعه‌ به دست دهد و تزوتان تودورف که یکی از بزرگترین ساختار شناسان عصر حاضر، در این زمینه به شمار می آید؛ روایت را دارای سه نمود می داند: نمود کلامی، نحوی و معنایی. در این جستار بعد از مقدمه ای کوتاه در مورد روایت شناسی و ساختار گرایی، داستان های سلطان محمود و ایاز در گلستان و بوستان سعدی بر اساس نظریه روایت شناسی تودورف در کتاب بوطیقای ساختار گرا و برپایه بررسی نمود کلامی در چهار سطح وجه، زمان، دید و لحن، مورد تحلیل قرار گرفته است تا قابلیت تطبیق روش قصه گویی بزرگان ادب فارسی با الگوهای نوین روایت شناسی ارزیابی گردد.

کلید واژگان :

ساختار گرایی، تودورف، نمود کلامی ، سعدی، ایاز، محمود غزنوی



ارزش ریالی : 300000 ریال
دریافت مقاله
با پرداخت الکترونیک